
به قلم: سعيده قرشي- معمار، پژوهشگر
ساعت حوالي 11 پيش از ظهر است، به قصد چرخيدن در ساغريسازان دوربينم را برميدارم و راه ميافتم از خيابان مطهري بروم به داخل بافت … مجسمهاي خسته در آغاز راه باتمام کم و کاستيهايش ميگويد اينجا يک کوچهي معمولي نيست … اينجا تاريخ ظهور محلههاي ديروز رشت است …. هرچند الان به گذرهاي باريک و ماشينهايي که عبور و مرور پياده را سخت کردهاند تبديل شده باشد.
… همين آغاز راه، ابتداي بادي الله يک خانه قديمي است که الان به کافه تبديل شده … پنجرههاي چوبي زيبا و اصيلش که وراي يک کيفيت کالبدي حاوي خاطرات جمعي شهر و شهروندان است و سبب حفظ و قوام روح و مفهوم شهر ميشود و نوري که عصرها نشان از حضور انسان دارد دوست داشتني است ….
بايد به داخل بافت ساغريسازان رفته باشي و خانههاي همخون جدا ماندهي شهر را ديده باشي تا بداني ديدن اين خانه که حضور انسان را فرياد ميزند چقدر غنيمت است؛ خانههاي زيبا و بينظير با سرمايهاي از آجر و سفال رها شده اندر اين گوشهي خاموش فراموش شده …
در ساغريسازان که قدم ميزنم ميبينم به هيچ طريقي دوربين عکاسي براي ضبط اين کيفيتي که تجربه ميکنم کافي نيست …. براي ترکيبي بديع از فرصتي براي زندگي جمعي در يک محله …. در ترکيبي از بوي کاهگل باران خورده، صداي کاسبان محل، سلام و احوال پرسي ساکنان قديمي با هم …. همه و همه کيفيت بينظيري است که حضور را فرياد ميزند و حضور را ميطلبد ….

از گذشتههاي دور محلههاي مسکوني شهرها، به عنوان سلولهاي حيات شهري، داراي نقش اساسي در زندگي ساکنان آنها بودهاند. محلههاي شهري، مکاني براي گرد آمدن افراد با ويژگيهاي قومي، نژادي، مذهبي، اقتصادي و اجتماعي مشترک بودهاند. به دنبال تجمع بيشتر افراد با ويژگيهاي مشترک در يک محدوده، آن بخش از شهر داراي هويت خاص و شناخته شدهاي ميشد که سبب تمايز آن از ديگر بافتهاي اطراف ميگرديد . همين عامل هويتي، در آن محدوده سبب ايجاد فضاهاي با کارکرد و عملکرد خاص ميشد که بافت آن را نيز از محدودههاي اطراف متمايز ميگرداند . وجود يک شيوهي زندگي خاص در ميان افراد ساکن در يک محله معمولا به ايجاد اهداف و علائق مشترک در ميان ساکنان محله ميگردد محله بخشي تفکيک ناپذير از حيات شهري و شهروندي است .
در چند دهه اخير با تغييرات شگرف در شيوه زندگي، در ساختار محلهها نيز تغييرات ايجاد شده است. ميتوان با استفاده از نيروهاي توانمند درونزا و سرمايه اجتماعي موجود در آن به حل مشکلات پرداخت. ساختار فضاي محلهاي مجموعهاي مرکب از فعاليتها و تعاملات اجتماعي، کارکردها و عناصر کالبدي شاخص و همچنين شريانهاي ارتباطي و فضاها يا عرصههاي عمومي است.
اريکسون اينطور بيان ميکند که شهر را ساختمانها و پاركها و مبلمان شهري نميسازد بلكه تعاملات شهروندان و حس شهروندي كه ساكنان شهر به آن دارند، شهر را ساخته و به آن هويت ميبخشد. شهر به عنوان يک سامانه داراي عناصر گوناگوني است و به صورت مداوم بر آنها اثر ميگذارد و يا از آنها تاثير ميپذيرد. اين سامانه داراي تقسيمات کوچکتري زير عنوان محله ميباشد.
طي دو دهه اخير، بسياري از سازمانها و نهادهاي دخيل در امر مديريت و برنامهريزي شهري در سطح جهاني بر ترويج نگرش مشارکتي براي تشويق نوعي رهيافت مديريت و برنامهريزي از " پايين به بالا "به منظور نظارت بر اقدامات توسعهاي تاکيد داشتهاند و تصميمگيري و چاره انديشي در خصوص حل مسائل شهري مبتني بر اجتماعات محلهاي، با هدف تامين شرايط لازم براي رفاه شهروندان را مدنظر داشتهاند. برنامهريزي توسعهي اجتماع محور محله اي، رويکرد جديدي در برنامهريزي است که با هدف گردهم آوردن گروههاي مختلف درگير يا ذي نفع در برنامهريزي و توجه به نيازها و خواستههاي همگاني ايشان در تدوين برنامهها به حوزهي برنامهريزي وارد شده است. امروزه موضوع اجتماعات محلي و نحوهي ساماندهي آنها جايگاه مهمي در جامعه شناسي توسعهي شهري و به تبع آن شهرسازي و مديريت شهري پيدا كرده است صاحبنظران بر اين عقيده اند كه اجتماعات محلي ونهادهاي مردم محور ميتوانند با ارائه رفتارهاي جديد ونهادينه ساختن آنها در جوامع، نقش موثري در ايجاد وبازتوليد مفهوم شهروندي ايفا نمايند.

يكي از راهكارهايي كه به منظور برون رفت از چالشهاي موجود مورد توجه قرار گرفته ايجاد تغيير بنياني در "مديريت شهري" است كه با تكيه بر آن الگوي "توسعهي درونزا" با تاكيد بر خردترين واحد شهر، يعني "محله"، پياده ميشود بدين معنا که الگوي توسعهي اجتماع محور با تکيه بر دانش بومي و تصوير محله در ذهن ساکنان طراحي گردد.
خردترين واحد در نظام برنامهريزي را که کانون کنش و واکنشهاي اجتماعي است، با توجه به تجارب گذشته در قسمتهايي از جهان پيشرفته ميتوان در قالب " محله " و بر پايهي واحد اجتماع محلي ارزيابي کرد . بديهي است نقشي که محله در شهرهاي سنتي در دست داشت ، متفاوت با نقشي است که محلههاي کنوني در شهرهاي امروز مخصوصا کلان شهرها به عهده دارند . از اين رو شناسايي مفهوم محله و نقش گوناگون آن در زندگي شهري و بازبيني و تطبيق نظام محله مبنا بر حسب مقتضيات جديد در برنامهريزي و مديريت شهري يکي از موضوعات مهم و کاربردي است که پيامدهاي اجتماعي و فضايي بسياري را به همراه خواهد داشت.
…. ساغريسازان محلهاي متعلق به ديروز رشت نيست؛ محلهايست براي ديروز، امروز و آينده …. محلهاي که در هر بازهي زماني ميتواند نوعي خاص از حضور را عميقا دربرگيرد که نيازمند کشف و بازبيني است …. حضوري فراتر از يک قاب رنگ رخ باخته بر روي ديوار خاطرات ….

اين مطلب پيش از اين در روزنامه دوات/ زيبا شهر رشت به چاپ رسيده است.
عکاس: سمانه کيان
