
گفتار آغازين (نگاه بهره بردار)
طي دهههاي اخير روشهاي آموزش در دانشگاهها دستخوش تغييرات فراوان گرديده و نسل نويني از دانشگاه ها در حال شکل گيري و توسعه هستند. نسل هاي پيشين مراکز دانشگاهي (نسل اول و دوم) با تمرکز بر آموزش و پژوهش، برنامه ريزي شده و شکل گرفته اند حال آنکه نسل سوم بر مبناي کار آفريني و توليد ثروت تعريف گرديده. اگرچه تدريس و تحقيق به صورت معمول در نسل هاي اول و دوم به عنوان محورهاي اصلي فعاليت بوده اند، اما نيل به اهداف تعريف شده در نسل سوم دانشگاهها نيز نيازمند پژوهش، توليد علم، آموزش و ترويج آن است. حوزههاي مختلف علمي با ديدگاههاي متفاوتي به نسل سوم دانشگاهها ورود پيدا مي کنند. ديدگاههايي بر گرفته از ماهيت علمي، ظرفيتهاي ارتباط با صنعت، حرفه و بسترهاي اجتماعي و … . اما چگونه مي توان اين اهداف را در حوزه معماري دنبال نمود؟
راهکارهاي متعددي همچون تغيير در سرفصل و محتواي آموزشي، تغيير در توازن ساعات تدريس و فعاليت نظري و عملي و ايجاد ارتباط موثر بين بازار کار و علاقهمندان به يادگيري معماري را مي توان از جمله رويکردهاي دستيابي به اهداف دانشگاههاي نسل سوم نام برد. اما آنچه در حوزه معماري ميتوان متمايز از ساير حوزههاي علمي مطرح نمود، مسابقات معماري مبتني بر دانش و مهارت ميباشند. مسابقات معماري ضمن رو در رو نمودن مخاطب خود با چالشي جديد، تخيلات ذهني او را به زمين پيوند زده و در اين پيوند تجربهاي زميني و مبتني بر واقعيت را رقم ميزند. در واقع در مسابقات معماري دانش نظري، تجربه، يافتههاي ذهني و عيني همه و همه در بستر مسابقه ادغام ميگردد تا ظرفيت هر يک از آنان در واقعيت سنجيده شده و اين سنجش راهنمايي باشد جهت ارتقاء ذهني، علمي و مهارتي مسابقهدهندگان.
گفتار دوم (نگاه کارفرما)
معماري هر جامعه بازتاب وضعيت فرهنگي آن جامعه مي باشد. معماري ايراني، معماري واجد ارزشي است که فارغ از حد و مرز جغرافيايي و با استفاده از مولفه هاي بدون زمان و مکان، تفکر اجتماعي در اين عرصه را نمايش ميدهد و به بيان کيفيتهاي خود ميپردازد. حال آنکه پيشرفت فناوري و انتقال آن به گوشه و کنار جهان، امکان تغيير در ساختارها و ساز و کارهاي بومي و سنتي را فراهم آورده و آن سنخيت و همانندي قديم را درهم ريخته است. با توجه به اندوخته غني فرهنگي و معماري، داشتن صدايي براي معماري امروزين آن ضروري است. اما جستجوي معماري ايراني به معناي جستجو و تقليد، ساده انگارانه نبوده بلکه سهيم شدن در زباني براي مهار کثرت گرايي در آينده است.
براي پلشير که سالهاست خدمت به سرزمين را از طريق حفظ ثروتهاي فرهنگي، ريشهها و اصالتها چه در قالب حراست و باززندهسازي آثار فيزيکي، ابنيه و فضاهاي تاريخي و چه به صورت جوهري و معنوي در آثار نو جستجو ميکند، فراهمسازي فرصت ارائهي رهنمودي کلي از دورنماي حيرت انگيز معماري ايراني با بهره از توانايي معماران جوان، يک رسالت است. با توجه به نقش پر رنگ دانشگاه ها به خصوص دانشکده هاي معماري به عنوان نقطه شروع آموزش، پاويون پُلشير در محل دانشگاه آزاد اسلامي واحد اصفهان (خوراسگان)، با هدف نمايش امروزين ارزشهاي گذشته براي آيندگان برنامه ريزي شده است. اين پاويون بستري مستقل براي تجلي پويايي، همکاري و خلاقيت و ابزاري ارتباطي براي نمايش يک طرز فکر است. پلي ميان زيبايي شناسي، کارايي، فرهنگ و نوآوري.
داوران

بيان مسئله
معماري را ميتوان آينه تمام نماي زندگي دانست. به عبارتي معماري تبلور فيزيکي فرهنگ هر جامعه اي است که ارزش هاي حاکم، بينش اجتماعي، اقتصادي و طبيعي آن را نمايان مي سازد. از همين روي دوام و ماندگاري خود را از اين روابط مي جويد. معماري ايراني، معماري واجد ارزشي که فارغ از حد و مرز جغرافيايي و با استفاده از مولفه هاي بدون زمان و مکان، تفکر اجتماعي در اين عرصه را در سطح جهاني نمايش داده و به بيان کيفيتهاي خود ميپردازد. حال آنکه پيشرفت فناوري و انتقال آن و تفکر غالب غربي امکان تغيير در ساختارها و ساخت و ساز بومي را فراهم آورده و آن سنخيت و همانندي قديم را درهم ريخته است. اکنون «نوآوري» به جاي «سنت گرايي » نشسته و به اصطلاح هر کس مي تواند ساز خود را زند. اما هر سازي نوآورانه هم الزاماً واجد ارزش نخواهد بود؛ زيرا با امر تناسب با بستر فرهنگي مغايرت دارد. اين واقعيت ها چيزي نيست که کسي نداند، اما بايد بپذيريم که بخش عمده اي از ساختمان سازي هاي فعلي در بستر يک از اين دو «ورطه»؛ يعني «سنت گرايي» يا «تقليد»، انجام مي شود. طراحي و ساختمان سازي کنوني کشور را نه مي توان تابعي از الگوهاي غربي و شرقي با ويژگي هاي يک ساختمان مدرن و پيشرفته به شمار آورد و نه اثري از فرهنگ و هنر ايراني و اسلامي را در آن جستجو نمود. با توجه به اندوخته ي غني فرهنگي و معماري ايراني، داشتن صدايي براي معماري ايراني امروزي براي بقاي فرهنگ ضروري است. اما جستجوي معماري ايراني بر پايه ي جستجو و تقليد ساده انگارانه نبوده بلکه سهيم شدن در زباني براي مهار کثرت گرايي در آينده است. اين به معناي بي ارزش بودن معماري معاصر نيست، معماري واجد ارزش همچنان موجود است، ولي در انبوه ساخت و سازهاي بي ارزش گم شده است و بر مبناي اين باور، بايد پذيرفت که در ايران معاصر معماران هنرمند و صاحب سبکي وجود دارند که يا چنان که بايد و شايد فرصت بروز خلاقيت هاي خود را نيافته اند، يا آثار آن ها در انبوه ساخت و سازهاي بازاري گم شده است. از همين روي اگر بتوان نمودي از اين خلاقيت ها را در محدوده-اي خاص فراهم آورد، مجالي به دست مي آيد که هر معمار انديشمند و هنرمندي با دستي بازتر و دلگرمي بيشتر اثري را به يادگار بگذارد؛ با رقابتي سالم و سازنده نمودي بارز از فرهنگ و هنر معماري معاصر، با تمام ضعف ها و قوت هاي آن، برجاي مي ماند.
حال سؤال اين است که چه بايد کرد؟ براي پلشير که سالهاست خدمت به سرزمين را از طريق حفظ ثروت هاي فرهنگي و ريشهها، اصالتها چه در قالب حفظ و باززندهسازي آثار فيزيکي، ابنيه و فضاهاي تاريخي و چه به صورت جوهري و معنوي در آثار نو جستجو ميکند، ارائهي رهنمودي کلي از دورنماي حيرت انگيز معماري ايراني با بهره از توانايي معماران جوان، يک رسالت است. پُرواضح که دانشگاه ها و به خصوص دانشکده هاي معماري و امثال آن مي توانند به عنوان نقطه شروع آموزش بيشترين نقش را در رفع اين نابساماني ها برعهده داشته باشند. از همين روي پاويـون پلشير در محل دانشگاه آزاد اسلامي واحد اصفهان (خوراسگان)، با هدف نمايش امروزين ارزش هاي گذشته براي آيندگان برنامه ريزي شده است.
گاه شمار


محدوده طراحي

معيارهاي داوري

جوايز

جهت کسب اطلاعات بيشتر به سايت فراخوان مراجعه نماييد.
