نگاهی به نقاشی های اعظم کاشی / گالری بن / تیرماه ۱۳۹۶

آشیانه ی افراشته

نوشته : کریم نصر

"گل‌ومرغ"را فراموش کرده ایم .مثل بسیاری از چیزهای‌دیگر که در هیاهوی گفتگوهای روزمره در گوشه ای رها شدند تا از پس دهه ها نا مهربانی دست دوستی غبار از‌رویشان سترده و دُر درخشان وجودشان را بنمایاند ، گوهر بی بدیل هنرهای تجسمی ایران ،"گل ومرغ" را هم به کناری نهادیم و به دست فراموشی اش سپردیم.

نقاشی "گل ومرغ"گوهر درخشانی بود که می توانست پاس داشته شودوببالد وبه درختی تناور تبدیل شود .

اما این دستاورد در هجوم تند بادهای اجتماعی رنگ باخت. این گونه از نقاشی را می توان دُردانه نگارگری ایران دانست که پس از فروپاشی دوران صفویه و نتیجتا"پراکنده شدن تصویرگرانی که به سفارش حامیان هنر کتابهای ادبی را تصویر می کردند ، ابداع شد تا تصویر هایی خلق شوند که سفارش دهند ه ای نداشت وبا میل شخصی نقاش-که مهم ترین مولفه شکل گیری نقاشی مدرن است- شکل گرفته بودند .

این ابداع نقاشانه از آنجا که با فرهنگ عامه مردم ارتباطی عمیق داشت مورد استقبال مردم قرار گرفت وچندی بالید ، اما با فراز وفرود های بنیان کن اجتماعی وسیاسی چون شهابی از آسمان هنر ایران عبور کرد، .شاید اگر مجالی دست می داد امروز هنرهای تجسمی ایران‌ در جایگاهی بس فراتر قرار داشت.

به نظر می رسد نقاشی های اعظم کاشی ادامه دهنده همان راهی باشد که از قرن ها پیش آغاز شد.

این نقاشی ها که در نخستین نگاه به شکل هایی انتزاعی می مانند که با رنگهایی عمیق وپر مایه اجرا شده اند، با نگاهی موشکافانه ترتفسیری امروزی و دگرگون شده از "گل ومرغ های"هنر گذشته ایران را می نمایانند که تجربه چندین قرن فراز وفرودهای اجتماعی را با خود حمل می کنند.

این‌گل های عا صی و این مرغکان سرگشته را می توان نمادهای دو خوی صلح طلبی وعصیانی مردم‌این دیار دانست که از پس قرنها سکوت بر پهنه بوم نقاشی نقش بسته اند...


logo-samandehi