به بهانه نمایش هنرمند مطرح بین المللی در lands museum شهر بن

استقبال بی نظیر نمایشگاه مسعود سعدالدین در آلمان


به قلم جاوید رمضانی


در ماه سپامبر نمایشگاه یکی از نقاشان به نام و موفق ایرانی در بن آلمان با استقبال زیادی روبرو گردید. آثار مسعود سعدالدین تحت عنوان «مانوس همچون غریب» از پارادوکس «متافیزیکی – اکنونی» سخن می‌گوید، آنچه موقعیت اکنون وی (مهاجربودن) را در کنکاش با جریان هستی شناسی که انسان را غریب در این جهان فرض می‌کند. اما به نظر من این دو گانه قابل تفکیک نیست، منظورم انسان هبوط کرده از بهشت به زمین و انسان مهاجرت کرده از وطن به غربت. انسان ایرانی که من با تجربه زیسته‌اش عجین شده‌ام همیشه در کلافگی زیستن و فشار اقلیم تحرک داشته، زمانی خواستگاه تحرک و مهاجرت هند بود و در زمان استبداد صغییر عثمانی و امروز ممالک محصوره غربی. البته بیم جان و مهلت کار مهم ترین انگیزه این رفتن‌ها بوده است.

باید اعتراف کنم که آثار سعد الدین را دوست دارم نه اینکه شاگرد الخاص بود و خود راهی دیگر آزمود بلکه به آن جهت که زیاد این فرم‌های واقعگرای نقاشانه نقاشان معاصر را درگیر درون ندیدم.

منشاء آنان بیشتر کنشی عکاسانه است این را در مقام منتقد نمی‌گویم در مقام عکاس و نقاشی که به مقتضای زیستن و تجربه کردن از هر دو راه زندگی گذراندم و تولیداتی داشتم می‌گوییم. نقاشانی مانند خلیلی، افسریان، حمید رضا امامی، طاهر پور حیدری و غیره … همگی از عکس عزیمت کردند و هیچ تمایلی به جریان بیان بافت و حس و طراحی نیست بلکه کیفیت رها شدگی ادوات نقاشی در آثارشان است، این کیفیت در درون روابط انسانی آنان هم قوام نمی یابد. نتیجه، شاعرانگی با اتمسفر بازنمایی واقعگرایانه است، این‌ها مقهور فلسفیدن نشانه شناسانه عکس شده‌اند چرا که دوران راحت فهمی با تظاهر به پیچیدگی است. وجود رفتارمطالعاتی گرام محور (اینستا گرام و تلگرام و ….) گواه من است. جنس این جمله هولناک که: «خواندن این مطلب پنج دقیقه وقت می خواهد» در ذیل مطالب سایت‌ها و کانال‌های فرهیخته نیت من را پدیدار می‌کند.

دیدن این نقاشی پنج دقیقه هم وقت نمی‌خواهد شما در آن دیوار، آب، حیاط قدیمی، یک شی کهنه و …. می‌بینید و متوجه می‌شوید چیست البته در ظاهراین نکته ضروری است که بگویم من این را متوجه نقاشان نمی‌بینم، شرایط معاصر و گفتمان‌های غالب این چنین جبری را حادث می‌کنند. خریداران معاصرهنر ما که کم سابقه‌اند و در مقابل مفاهیم و تصاویر غامض احساس خوبی ندارند و چنانچه بضاعت فکری خود را حقیر ببینند تمایل به حضور در گالری و خرید را ناخود آگاه در خود کم می‌بینند… در حوزه نقد هم همین است مقایسه کنید مقاله «به سوی لائوکون جدید» گرینبرگ را با مقالات جری سالتز که جایزه پولیتزر را در نقد گرفته است.

اما در آثار سعد الدین آن لحظه عکاسانه را نمی‌بینم گرچه از عکس تولید را آغاز می‌کند ولی به نظر من این حد فاصل دو مدیا همین لحظه زمانی درونی است گر چه آثار وی دارای همان لحن فرم واقعگرایانه است اما تصویر برساخت کامل ذهن اوست. گویی صحنه عکس هم تحت تاثیر ذهن وی شکل گرفته و چیده شده اند. به واقع دغدغه‌های رویت پذیری و ساختاری هنرمندان مدرنیسم مد نظر من نیست بلکه مقدار وابستگی نقاش به انسجام معنایابی و شفافیت درونی بی‌زمان است که کارکرد نقاشی امروز را تعیین می‌کند. در نقاشی‌های سعدالدین انسان مهمترین آبژه در گیر است و صحنه با روندی کند و بی‌زمان سامان داده شده است. از سویی این همان پیوند هستی شناسی تاریخی با زیستن امروز هنرمند است. به این جهت من این دو تجربه زیبایی شناسی را در تفکیک از هم نمی‌بینم. تصاویری که در افق تاریخ مانوس و در زاویه اکنون غریبند.

از منظر من او نقاشی است که طی یک پروسه تصاویر را به سمت تغییرات محتوایی سوق می‌دهد این جریان با تغییرات کوچکی که در صحنه پس از تصویر برداری شکل گرفته است رخ میدهد. توجه به جنس جامد و جاندار و تامل این دو در جریان تولید نقاشی نخست به لحاظ پدیداری شکل میگیرند واز بستر مصرفی و هویتی اکنون خود منفک میگردند. این جنس از آشنازدایی عمیق، هنر سعدالدین را متمایز می‌گرداند.

مسعود سعدالدین در سال ۱۳۳۵ در سمنان به دنیا آمد و در سال ۱۳۵۹ در مقطع کارشناسی رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. او نقاشی را از استادانی مانند وزیری، شباهنگی، آذرگین، ممیز،گریگوریان، حمیدی و هانیبال الخاص آموخت. وی از سال ۱۳۶۳ مقیم کشور آلمان است.

دستاوردها
۱۳۸۲- منتخب هنرمندان مهمان شهر بن در مرکز فرهنگی هنری شهر لوبک، آلمان.
۱۳۸۲- منتخب نمایشگاه جمعی آیکن.
۱۳۸۲- منتخب نمایشگاه جمعی به یاد لوکاس کراناخ.
۱۳۸۳- منتخب جایزه‌ی هنری شهر Dierdof.
۱۳۸۳- منتخب نمایشگاه جمعی سندیکای هنرمندان در مرکز هنرمندان شهر بن، آلمان.
۱۳۸۳- منتخب نمایشگاه جمعی موزه‌ی شهر Neuwied.
۱۳۸۳- انتشار کتاب Memories are Landscape، آلمان.
۱۳۹۵- برنده جایزه Rheinische Kunstpreis (هنر راین).
نمایشگاه‌های انفرادی
۱۳۶۵- دانشگاه شهر تور، فرانسه. تور.
۱۳۶۷- گالری بوترمارکت، کلن.
۱۳۶۸- کتابخانه دولتی شهر آلبورگ، دانمارک.
۱۳۶۹- مرکز فرهنگی بروت ، آلمان.
۱۳۷۸- موزه ترویزدورف، آلمان.
۱۳۸۵- موزه زیگبورگ، آلمان.
۱۳۸۵- موزه ترویزدورف، آلمان.
۱۳۸۶- گالری آریا، تهران.
۱۳۸۶- گالری هما، تهران.
۱۳۸۸- گالری هما، ایران. تهران.
۱۳۹۳- گالری Lülsdorfer Turm، آلمان.
۱۳۹۳- فرهنگسرای ترویزدورف، آلمان.
۱۳۹۵- موزه LVR – Landesmuseum ، آلمان.
۱۳۹۵- موزه ترویزدورف، آلمان.
نمایشگاه‌های گروهی
۱۳۵۴ تا ۱۳۶۵-ده‌ها نمایشگاه انفرادی و گروهی در تهران، اصفهان، رشت و سمنان.
۱۳۷۹- گالری Shambala، دانمارک.
۱۳۸۲- موزه ترویزدورف، آلمان.
۱۳۸۳- موزه نوی وید، آلمان.
۱۳۸۹- گالری Il Gabbiano، ایتالیا.
۱۳۸۹- گالری Brigitte Schenk، آلمان.
۱۳۹۰- موزه ترویزدورف، آلمان.
۱۳۹۱- فرهنگسرای ترویزدورف، آلمان.
۱۳۹۲- فرهنگسرای ترویزدورف، آلمان.


لینک منبع

logo-samandehi