وضعیت چهاربُعدی ؛ یادداشتی از علی فرامرزی در روزنامه شرق
«وضعیت»، موضوع و عنوان دوسالانه مجسمهسازی است که هماکنون در موزه هنرهای معاصر برپاست. عنوانی که به نظرمیآید هوشمندانه انتخاب شده و برای شرایط موجود از گستردگی و وجوه خاصی برخوردار است. شاید سختترین و پیچیدهترین سؤال امروز انسان در همه سطوح اعم از بُعد معرفتی یا مسائل روزمره و عینی، جوابدادن و یافتن پاسخی برای معنی کلمه «وضعیت» یا هویت باشد. وضعیت یعنی تعیین مشخصات و جایگاه ویژه یک سوژه نسبت به شرایطی معین. مثلا در ریاضی، یافتن چگونگی یک نقطه در دستگاه مختصات. برای چنین کاری در ابتدا لازم است که دو بردار عمود بر هم دستگاه مختصات، خود دارای ویژگیهای تعریفشده و مشخص غیرقابل تغییر باشند، این در جهان نسبیزده کنونی به امری غیرممکن مینماید. در شرایطی که نسبیت دامن همه امور ازجمله ریاضی را نیز گرفته است و مسلمترین اموری را که بشر برای خودمطلق میپنداشت به امر تقریبی در غلتانیده است و همیشه دو ضرب در دو چهار نمیشود، تعیین وضعیت مطلق و حتمی پدیدهها، شاید غیرممکنترین کاری است که از انسان توقع میرود.
اگر بتوان عصر حاضر را عصر شکوفایی تضادها، ازدسترفتن یقینها و به بوته آزمایش درآمدن همه آن چیزهایی دانست که بشر در طول قرون برای رسیدن به آرامش و سکون برای خود فراهم آورده بود، بیشک میتوان این نسبیزدگی را در حوزه فرهنگ و هنر بیشتر و واضحتر از هر حوزه دیگری یافت.
هنر بهعنوان تبلور و محصول عینیتیافته فرهنگ بشری، میتواند تجلیگاه و منعکسکننده همه این تضادها و چندگانگیهایی باشد که بشر امروز را دربرگرفته و در خود پیچیده است. در بین جوامع مختلف بیگمان ایران یکی از بهترین نمونههای این چندگانگی فرهنگی هنری و سیالیت هویتی باشد.
ازهمینروست که کلمه (وضعیت) در عین آنکه ظاهرا به امری مشخص اشاره دارد ولی در جهان امروز بهدلیل تکثر تعاریف، درهمریختگی بسیاری از وضعیتهای قدیم و شرایطی که از ویژگیهای عصر حاضر و هجوم اینترنت است، تلاش برای یافتن مختصاتی قطعی برای این وضعیتهای متغیر و فرار مانند گرفتن ماهی زندهای است که هر آن از دست ما لیز میخورد و میگریزد. ازجمله وضعیتهای تغییریافته در هنر معاصر، تعریف مخاطب و ناظر است که گفته میشود بخش جدانشدنی از پروسه تحقق اثر هنری است؛ حضور ناظر در هر دو ساحت ذهن (تصویر ذهنی ناظر است که در پروسه خلق اثر هنری پیوسطه در ذهن هنرمند حضور دارد) و عین، چه در زمان تحقق ایده در ذهن هنرمند یا پس از خلق اثر بهعنوان دریافتکننده آن، از ضروریات است؛ همین واقعیت، تعریف هندسی و ریاضی اشکال دوبعدی یا سهبعدی را، در هنر بهگونهای دیگر درخواهد آورد، در ساحت هنری آن دوبعدی تبدیل به سهبعدی و حجم سهبعدی به بُعد چهارم تبدیل میشود چراکه پیوسته بُعدی دیگر بهعنوان ناظر مطرح است. همین امر را میتوان از منظری دیگر و بهطور عینیتر مورد تعریف و واکاوی قرار داد. شما بینندهای را در نظر بگیرید که به تابلوی آویختهشده به دیواری مینگرد. چنانچه بپذیرم که او بُعدی از ابعاد وجودی اثر است پس اتفاقی که افتاده شامل طول و عرض تابلو و عمقی است که از ناظر شروع شده است و در نتیجه کانسپتی که از این وضعیت خلق میشود اتفاقی سهبعدی است و دیگر تابلوی مفروض دوبعدی نخواهد بود یا درباره حجمهای سهبعدی با لزوم حضور بینندهای که برای دیدن کل اثر مجبور به حرکت به دور آن است.