نشست تخصصی اقتصاد و هنر در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برگزار شد


نشست تخصصی اقتصاد و هنر با سخنرانی مجید ملانوروزی عصر دیروز در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برگزار شد. در این نشست، علاوه بر مدیرکل هنرهای تجسمی معاونت هنری وزارت ارشاد، دکتر جواد بختیاری موسس گالری نقش و خط و فرهنگستان بختیاری و دکتر میثم موسایی استاد دانشگاه و پژوهشگر اقتصاد و هنر حضور داشتند و سخنرانی کردند.

به گزارش گالری آنلاین به نقل از هنرآنلاین، در بخش نخست این نشست، هریک از کارشناسان از دید خود به تشریح مساله مهم اقتصاد هنر در کشور ایران پرداختند و ارزیابی خود را از وضعیت موجد در کشور تشریح کردند.

شرط تعالی هنر رهایی از دست دولت است

دکتر میثم موسایی گفت: قبل از رنسانس، آثار هنری مخصوص اشراف بود اما بعد از رنسانس، همه طبقات توانستند به عنوان مخاطب و خریدار آثار هنری مطرح شوند. حجم خرید و فروش آثار هنری در دویست سال گذشته، به خاطر تامین نیازهای اولیه افزایش یافت. چون هنر نیاز ثانویه انسان است.

او شرط تعالی هنر را رها شدن از دست دولت، سیاست و اقتصاد دانست و گفت: لازمه این موضوع این است که نهاد هنر استقلال اقتصادی داشته باشد. از همین جاست که اقتصاد هنر اهمیت پیدا می‌کند. مصرف محصولات هنری در یک جامعه نشان‌دهنده رشد اقتصادی یک جامعه است. ماهیت شغل‌ها در آینده دنیا تغییر خواهد کرد. شغل‌هایی که برمبنای خلاقیت هستند گسترش خواهند یافت و کالاهایی که دربردارنده ارزش نمادین هستند ارزشمند خواهند شد. پس از نظر اقتصادی به نفع ماست به همین سمت برویم. اگر نفت و گاز منابع تمام‌شدنی هستند، منابع فکر و خلاقیت و هنر در کشور ما کاملا بی‌پایان هستند.

خیزش آرامی در اقتصاد هنرهای تجسمی داشتیم

در ادامه مجید ملانوروزی گفت: هنر ایران در گذشته کاملا کاربردی بوده است. هیچ متریالی در ایران نداریم که هنری مرتبط با آن در اقلیم‌های مختلف ایران ایجاد نشده باشد. در گذشته به خاطر هماهنگی کامل، هرگز در حوزه اقتصاد هنر دچار معضل نبوده‌ایم. تا زمان صفویه و قاجار که موجی از غربزدگی وارد شد و اهمیت هنرهای سنتی از بین رفت. همچنین صنعت رقیبی برای هنر ایران ایجاد کرد؛ مثل کارخانه‌های فرش ماشینی. از سویی هنرهای سنتی و بومی ما در دیزاین مدرن جایی پیدا نکرد. ما همچنین از مکتب‌ها دور شدیم و از زندگی جمعی به زندگی فردی روی آوردیم.

او رونق هنر را نیازمند فضای امن اقتصادی دانست و گفت: در سی چهل سال گذشته، سیاست‌های غلط اقتصادی و ارزی، مشکلات زیادی برای اقتصاد هنر به وجود آورد. همه‌چیز متاسفانه با بخشنامه‌هایی پیش می‌رود که هر روز عوض می‌شوند و کاملا سلیقه‌ای هستند. اما خوشبختانه در ده سال گذشته، اتفاقات خوبی افتاده و به خصوص با برگزاری حراج کریستیز از ۲۰۰۶ که در حوزه خلیج فارس حراج آثار ایرانی را راه انداخت تغییرات امیدبخشی رخ داد و به هنر به عنوان یک سرمایه نگاه شد. بانک‌ها و بیمه‌ها آمدند و پشت آثار ایستادند. خیزش نسبتا آرامی در حوزه هنرهای تجسمی داشتیم. گردش مالی هنرهای تجسمی در پنج سال گذشته پنج برابر شده است.

هنرمندان از نگران‌ترین اقشار جامعه ایران هستند

دکتر جواد بختیاری نیز در ابتدای سخنش فقدان ناصر ملک‌مطیعی به عنوان نمادی از انسان ایرانی را تسلیت گفت و درباره اقتصاد هنر توضیح داد: اولین چیزی که در این باره به ذهن می‌رسد، مفهوم عرضه و تقاضا است. مشکل اساسی تقاضا است و نه عرضه. چون هنرمند دارد کارش را انجام می‌دهد. هنرمندان امروز یکی از نگران‌ترین اقشار جامعه ما هستند. کشورهای بزرگ دنیا دورنمایی برای خود طراحی کرده‌اند که جامعه هنربنیان یا به مرور جایگزین جامعه دانش‌بنیان امروز کنند.

او گفت که باید راهکاری برای هماهنگ کردن سه وجه دولت، مخاطب و هنرمند به وجود بیاید تا هنر ایران از این وضع نابه‌سامان نجات پیدا کند: هنرمند ایرانی از گرفتارترین هنرمندان دنیا است. هنرمند برای فروش آثار خود چشم به دولت دارد و دولت هم که هزار گرفتاری دیگر دارد. وزارت ارشاد امروز میلیارد میلیارد بدهکار است. نهادهای غیردولتی هم که فقط فکر تولید می‌کنند و تاثیری در فروش آثار هنری ندارند.

در بخش دوم نشست، کارشناسان چالش‌های اقتصادی ایران در بخش هنر را نقد و بررسی کردند.

متقلبان هنری محصول اقتصاد رانتی هستند

میثم موسایی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران گفت: باید توجه داشته باشیم که هنر یک حوزه بسیار اشتغال‌زا است و ایجاد شغل در آن هزینه زیادی ندارد. هزینه ایجاد یک شغل در هنرهای تجسمی ۱۵ میلیون تومان است. این را با هزینه ایجاد یک کارخانه پتروشیمی و اتومبیل مقایسه کنید. در این وضعیت که میلیون‌ها جوان بیکار در کشور داریم، اتفاقا سرمایه‌گذاری در این زمینه به اقتصادمان هم کمک می‌کند. بیش از چهارصد‌هزار فارغ‌التحصیل بیکار علوم اجتماعی و اقتصاد داریم. در هنر هم همین‌طور است و اگر دانشجویان نتوانند به باند‌های هنری وصل باشند، نمی‌توانند به بازار کار راه پیدا کنند.

او گفت: صنایع دستی ما بخشی از هویت ماست ولی در حال نابودی است. از مجموع ۵۰۰ صنعت دستی شناخته شده، کمتر از دویست تا باقی مانده است چون مشتری ندارند. قالی را به شکلی می‌بافیم که پانصد سال پیش می‌بافتیم و نیازها و سلیقه جهانی را در این زمینه در نظر نگرفته‌ایم. باید ببینیم ذائقه خارجی در زمینه فرش ایرانی چیست.

موسایی اقتصاد رانتی را موجب به وجود آمدن هنرهای تقلبی و هنرسازان و هنربازان دانست و گفت: کسی که پول دارد ارزش‌های فردی خودش را تحمیل می‌کند. متاسفانه حتی ارزش‌های ثابتی هم در جامعه ما اعلام نشده. هرکسی می‌آید و مسئولیت می‌گیرد، حسب سلیقه خود ارزش‌هایی را به هنرمند تحمیل می‌کند.

این اقتصاددان در پایان، با تذکر این نکته که حتی در حراجی‌هایی که این سال‌ها راه افتاده است، هنرمندان معمولی و بدون رابطه نمی‌توانند حضور داشته باشند، گفت که همه این مشکلات ناشی از رابطه ناسالم دولت با هنر و هنرمند است.

از مشکل بیمه و گمرک تا باندهای هنری

مجید ملانوروزی در پاسخ به ایراد مطرح شده از سوی موسایی گفت: قابل انکار نیست که باندهای هنری وجود دارند ولی ما در این زمینه یک اقیانوس مشکل داریم که این یک مشکل مثل یک جزیره کوچک در میان آن است.

این مدیر هنری گفت: به عنوان تنها سخنرانی که در این جمع به دولت وابسته هستم همین‌جا اعلام می‌کنم که اصلا به هنر دولتی هیچ اعتقادی ندارم و معتقدم هنرمندان هم به اشتباه از دولت انتظار حمایت دارند. دولت می‌تواند فقط بسترسازی کند. تجربه سوسیالیسم نشان می‌دهد که هرکجا دولت سفارش‌دهنده و حامی بود، آثار ماندگاری خلق نشد. اساسا با سفارش نمی‌شود اثر خوب تولید کرد.

او وظیفه دولت در زمینه اقتصاد هنر را فراهم کردن بسترها دانست و گفت: دولت باید زمینه سرمایه‌گذاری را فراهم کند. مشکل بیمه و گمرک را حل کند. ما اصلا بیمه هنر نداریم. ما در گمرک ایران هنوز چیزی به نام ورود یا خروج موقت نداریم.

این مدیر همچنین در پاسخ به بخش دیگری از سخنان موسایی گفت: دلیلی ندارد گالری بیاید از هر هنرمند تازه‌کاری حمایت کند. سلسله مراتبی وجود دارد و هنرمند به مرور مثلا از دانشگاه به گالری‌های درجه یک راه پیدا می‌کند. اینها کاملا خصوصی هستند. اصلا نباید گالری با دولت ارتباطی داشته باشد.

او برندیگ را یکی از اصول پذیرفته شده فروشندگی آثار هنری در دنیا دانست و گفت: ممکن است یک گالری دار یک نقاشی را نتواند بفروشد ولی یک اثر خوشنویسی را به‌راحتی بفروشد. امروز دیگر نگارخانه‌ها هرچیزی را نمی‌فروشند. بلکه با چند هنرمند قرارداد چند ساله می‌بندند و روی فروش آثار آنها سرمایه‌گذاری می‌کنند و کارش را به همه دنیا عرضه می‌کنند و برایش بازار پیدا می‌کنند.

مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنین به افزایش تعداد گالری‌ها در سال‌های گذشته اشاره کرد و گفت: تا همین چند سال پیش تعداد انگشت‌شماری گالری هنری داشتیم که برحسب علاقه شخصی پدید آمده بودند اما در پنج سال گذشته تعداد آنها از عدد صد هم پیشی گرفته است. اکثر گالری‌داران تحصیل‌کردگان کشورهای دیگر هستند و اقتصاد هنر و مناسبات آن را می‌شناسند. هنرمند ایرانی هنوز آرمان‌گراست و نمی‌خواهد خودش را به یک گالری هنری بفروشد. این چیزها امروز در دنیا دیگر معنایی ندارد.

ملانوروزی یکی از مشکلات بیمه هنر را نداشتن کارشناس دانست و گفت: ما اصلا کارشناسی که بتواند اصالت اثر را تایید کند نداریم که انتظار داشته باشیم بیمه‌ای بیاید و آن اثر را تحت پوشش قرار دهد. بیمه اصلا مطمئن نیست وقتی اثری به خارج از کشور می‌رود اصلش برمی‌گردد یا کپی‌اش.


او اتفاق "اقتصاد هنر" را مربوط به جنگ جهانی دوم دانست و گفت: بعد از جنگ جهانی دوم امریکایی‌ها چون تاریخی نداشتند، مرکز خرید و فروش آثار هنری را از اروپا به نیویورک منتقل کردند و در نیویورک بانک‌ها پشت قضیه قرار گرفتند. امروز یک اثر معاصر خیلی گران‌تر از یک اثر فاخر دوران باروک خرید و فروش می‌شود چون به هنر معاصر بها داده شده است. هنرمندهای نیویورکی گران‌ترین هنرمندان دنیا هستند چون بیمه‌ها، گالری‌های بزرگ، منتقدان هنری و بانک‌ها پشت آنها هستند.

او هنرهای تجسمی را به دلیل ترجمه‌پذیر نبودن، از مهم‌ترین فرصت‌های معرفی هنر ایران در دنیا دانست و گفت: هر کسی در هر کجای دنیا می‌تواند بدون زیرنویس از یک نقاشی، خوشنویسی، عکس و نگاره لذت ببرد. باید از این فرصت برای حضور در بازار جهانی هنر بهره برد. یک فرش که در روستایی در کاشان بافته می‌شود، مستقیم وارد بازار جهان نمی‌شود بلکه یک تاجر آن را به بازار کاشان می‌آورد، از آنجا به بازار تهران و بعد به بازار‌های جهانی فرستاده می‌شود. ولی متاسفانه نگارخانه‌های ما هیچگاه این ارتباط را با گالری‌های دنیا نداشتند. البته امروز ارتباط برقرار شده است. بعد از انقلاب ما در بی‌ینال مهم ونیز شرکت نداشتیم و از این ظرفیت غافل ماندیم.

ملانوروزی یکی دیگر از ظرفیت‌های مهم هنری در سال‌های اخیر را انتقال موزه‌ها و گالری‌ها به خاورمیانه دانست و گفت: امروز دیگر در اروپا کسی به موزه نمی‌رود. بسیاری از سرمایه‌گذاران، بانک‌ها و گالری‌های دنیا تمایل دارند رویدادهای هنری خود را همین‌جا در خاورمیانه و آسیای شرقی برگزار کنند. بسیاری از گالری‌داران دنیا دوست دارند هنرمندان خود را در حاشیه خلیج فارس، سنگاپور، چین و روسیه معرفی کنند. کاری که با دو سه میلیارد قیمت اخیرا به موزه هنرهای معاصر اهدا شده است تنها یکی از نمونه‌های این علاقه‌مندی است. چهار میلیارد تومان فقط هزینه بیمه و انتقال این اثر شد. بنگاه اقتصادی می‌داند که این یک سرمایه‌گذاری است و با معرفی هنرمند تحت قرارداد خودش در موزه هنرهای معاصر می‌تواند درآمد زیادی کسب کند.

هر خانه ایرانی، یک پراید، یک گرافیست و یک معمار

این مدیر هنری گفت که در سال‌های گذشته به جای حمایت مستقیم از آثار هنری اولویت مرکز هنرهای تجسمی، راه‌اندازی گالری‌ها و شرکت در اکسپوها و بی‌ینال‌های بین‌المللی بوده است: ما برای گالری‌داران خودمان امکان شرکت در آرت‌فیرهای جهانی را فراهم کردیم و کتاب‌هایشان را چاپ کردیم و همچنین با گالری‌های بزرگ دنیا ارتباط برقرار کردیم.

ملانوروزی گفت هنر ما در آوردگاه‌های جهانی همیشه حضور موفقی داشته و شرایط مدرنیسم از آغاز در کشور ما وجود داشته است. از این نظر دوبی و آذربایجان و ترکیه اصلا توان رقابت با ما ندارند چون این ظرفیت عظیم آثار هنری را ندارند. موزه هنرهای معاصر یکی از فرصت‌های بزرگ و بین‌المللی ماست. در چند دهه گذشته هرکجا که اجازه دادیم هنرمندان ایرانی معرفی و نقد شوند، کارهایشان به خوبی دیده شده است و درخشیده‌اند.

او توانایی هنرمندان ما را در ایجاد یک زبان و خوانش جهانی دانست و گفت که کارهای ایرانی در عین بومی بودن مدرن هستند و گفت: نامه‌‌های بسیار زیادی از بانک‌های امریکایی داشتیم که آمادگی خود را برای سرمایه‌گذاری روی آثار هنرمندان ایرانی دریافت کردیم که نتیجه حضور آثار ما در رویدادهای جهانی و ایجاد فضای خرید و فروش آثار هنری در ایران است.

ملانوروزی اوضاع دانشگاه‌های هنر را اسف‌بار توصیف کرد و گفت: مرحوم ممیز در زمان حیات خود گفت که اگر همین الان در دانشکده‌های گرافیک کشور را ببندیم، تا ۳۵ سال نیاز به هیچ گرافیستی نداریم. ولی متاسفانه الان در هر خانه‌ای را باز کنید یک پراید هست و یک دختر گرافیست و یک پسر معمار. ما اینها را آموزش می‌دهیم بدون اینکه با بازار ارتباط داشته باشند.

"جامعه هنرمندان ایران" باید تشکیل شود

دکتر جواد بختیاری گفت: هنر دولتی قطعا محکوم به فنا است. استعدادهای درخشان در هنر دولتی فنا می‌شوند.

او گفت: فرهنگ خرید آثار هنری در کشور ما حتی در قشر ثروتمند وجود ندارد. همه سلیقه معطوف به چیدمان کف خانه است. شاید صد میلیون برای خانه‌اش خرج کند ولی وقتی صحبت تابلو خریدن برای دیوار می‌شود نمی‌خواهد هزینه کند. در صورتی که در دنیا آویزان کردن تابلو به دیوار نوعی تشخص است.

این فارغ‌التحصیل دکتری هنر از دانشگاه کالیفرنیا، مصداق حمایت دولت از هنر را فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم دانست و گفت: به دلایل کاملا منطقی، ژنرال دوگل به این نتیجه رسید که برای تغییر جامعه افسرده فرانسه، باید کاری بکند. بنابراین آندره مارلو را آورد و به او مقدار زیادی پول داد تا از هنر حمایت کند. در عرض چند سال ۷۰ درصد آثار هنری پاریس و شهرهای اطراف خریداری شد و به جای آویزان شدن روی در و دیوار ادارات دولتی، زمینه فروش آنها در دنیا فراهم شد.

سپس دکتر جواد بختیاری با اشاره به وضعیت نابه‌سامان معیشت هنرمندان در کشور، به طرح پیشنهادی برای حمایت از اقتصاد هنر در ایران پرداخت و گفت: باید برای خیل عظیم هنرمندان جامعه چاره ملی اندیشید. این را به عنوان یک رسالت شخصی دنبال خواهم کرد. "تشکیل جامعه هنرمندان ایران" نام طرح پیشنهادی من است. چنین جامعه‌ای می‌تواند برای هنرمندان حق‌ستانی کند.

سپس این هنرمند ابعاد مختلف و رئوس فعالیت‌های این تشکل را برشمرد و گفت: ساماندهی رابطه بین دولت، هنرمند و مخاطب، سعی در ازدیاد سهم کالای هنری در سبد شهروندان، تغییر سازمان‌یافته برای تقویت تقاضای فرهنگی، شناساندن الگوهای بازار هنر و بررسی سیاست‌های دولت برخی از این رئوس است.

logo-samandehi