سلسه مقالات خلاقیت (شماره 5)

موانع خلاقیت

به قلم علی فرامرزی


شاید به درستی و وضوح نتوان خلاقیت را تعریف نمود و همه ابعاد آن را مشخص نمود ولی در خصوص موانع خلاقیت و عدم پرورش یافتگی آن میتوان سخن راند و به آن پرداخت.

به جرعت میتوان گفت همه کسانیکه در خصوص موضوع خلاقیت و شناخت آن کارکرده اند، اعم از متخصصین علوم انسانی و یا دیگر رشته ها و یا هنرمندان بزرگ و کارآفرینانی که از طریق استفاده از راه و روش های خلاقه به موفقیت های بزرگ رسیده اند و درباره تجربه های خود سخن گفته اند مهمترین مانع خلاقیت را ترس ذکر کرده اند و راه پرورش و گسترش نو آوری و ابداع را غلبه هر چه بیشتر بر این پدیده دانسته اند. از همین رو لازم می آید که نگاهی با تامل تر و عینی تر به این پدیده بیندازیم.

اصولا ترس ها را میتوان به دو گروه تقسیم نمود، ترس سالم و ترس ناسالم. 1- ترس سالم، ترس نیروئی هشدار دهنده و آگاهی بخش است در جهت حفظ و هراست موجودات زنده از خطرهای واقعی و اکثرا بیرونی که میتوانند به حیات و زندگی عینی آنان صدمه و لطمه وارد آورند. آنچه که ما را از افتادن از بلندی، تصادفات شدید، برخورد با حیوان درنده, پرهیز از بیماری... باز می دارد و تفکر پرهیز و چاره اندوزی را در ما بر می انگیزد نیروئی است که ما آنرا ترس مینامیم. در این نوع از ترس ها چند علامت و نشانه وجود دارد که آنرا در گروه ترس سالم و لازم قرار میدهد. 1- خطر واقعی و بیرونی است. 2- میزان ترس متناسب بامقدارخطر است. 3- با برطرف شدن خطر واقعی واکنش ترس نیز محو میشود. 4- ترس به وجود آمده منجر به تجربه و آگاهی میشود تا در شرایط مشابه از آن استفاده گردد.

2- ترس عصبی و ناسالم، ترس ناسالم به ترس هائی گفته میشوند که دلایل واقعی، عینی و یا بیرونی برایشان وجود ندارد و علل آن ذهنی است بگونه ایکه بدرستی قابل توضیح دادن نیست، تناسبی با واقعیت ندارد, جنبه های آگاهی بخشی و تجربه اندوزی در آن غایب است و برعکس تکرار آن باعث تشدید شدنش میگردد و علت آن صرفا واکنشی ذهنی است. مثل ترس از شکست، ترس از ایده آل نبودن، ترس از عدم موفقیت، ترس از شروع، ترس از ناشناخته، ترس ازناتوانی، ترس از مورد قضاوت واقع شدن، ترس از ابراز وجود... بسیاری از انواع ترس های دیگر را میتوان به این لیست افزود. همچنان که در بالا گفته شد اکثر صاحب نظران حوزه خلاقیت ترس های ذهنی یا عصبی را مهم ترین عامل عدم بروز خلاقیت در انسان میدانند.

گفتن این نکته ضروری مینماید که امروزه با گسترش عظیم موضوع نوآوری عده ای از روان شناسان معاصر خلاقیت را نه یک توانائی ویژه گروهی خاص میدانند بلکه آن را از شرایط لازم و حتمی انسان سالم به شمار می آورند و معتقد هستند که هر انسان سالمی موجودی خلاق است. ذکر این نکته لازم است که این بدان معنی نیست که همه انسان های خلاق لزوما به لحاظ روان شناختی سالمند. درطول تاریخ مخصوصا در بخش هنر تعدادی از هنرمندان خلاق یافت میشوند که مشکلات کم و یا زیادی در بعد روانشناسی دارا بوده اند.

اینکه علل و عوامل این گونه ترس ها چیست و ریشه های آن در کجا و یا کجاها قراردارد و آیا قابل برطرف شدن میباشند و یا خیر موضوع گسترده ایست که بحثی مستقل رامی طلبد.


علی فرامرزی

logo-samandehi