ابعاد اثر هنري به تعداد مخاطبان تکثير مي‌شود

قائل‌شدن به بعد در هنر، فروکاستن آن از جايگاه انسان و تبديل ويژگي‌هاي محصول هنري به سطح ساير پديده‌هاي فيزيکي است، اين گفته‌اي‌ است که علي فرامرزي جايي نوشته است اما وقتي از او پرسيده‌اند که چرا کاستن از جايگاه انسان است و نه کاستن از جايگاه هنر، در جواب گفته است: چون ابعاد هنري را ناظر يا دريافت‌کننده اثر تعيين مي‌کند و به همين دليل است که ناظر اثر هنري بسته به اينکه از چه جايگاهي به اثر هنري نگاه کند، به همان مقدار هم به آن بعد مي‌بخشد.

مينو خرد: قائل‌شدن به بعد در هنر، فروکاستن آن از جايگاه انسان و تبديل ويژگي‌هاي محصول هنري به سطح ساير پديده‌هاي فيزيکي است، اين گفته‌اي‌ است که علي فرامرزي جايي نوشته است اما وقتي از او پرسيده‌اند که چرا کاستن از جايگاه انسان است و نه کاستن از جايگاه هنر، در جواب گفته است: چون ابعاد هنري را ناظر يا دريافت‌کننده اثر تعيين مي‌کند و به همين دليل است که ناظر اثر هنري بسته به اينکه از چه جايگاهي به اثر هنري نگاه کند، به همان مقدار هم به آن بعد مي‌بخشد. در حقيقت بعد اثر هنري وابستگي تام به رابطه دريافت‌کننده آن دارد. به بيان ديگر هر اثر هنري تا زماني‌که دريافت‌کننده‌اي ندارد محصولي الکن است و برايش بعدي قابل‌تصور نيست. ولي به ميزان رابطه‌اي که از طرف ناظر با اثر برقرار مي‌شود، آن محصول هنري در ذهن ناظر فعال مي‌شود و از بعد برخوردار مي‌شود و زبان مي‌گشايد. به همين جهت در تفسير معاصر، ناظر بخش مهمي از هر پديده و مفهوم فرهنگي است. از همين روست که آموزش هنري و پرورش ارتباط با اثر هنري تأثير مستقيم در دريافت و کيفيت آثار فرهنگي هر جامعه دارد؛ مثلا در جوامعي که مردم عادت به ديدن آثار تجسمي ندارند و در نتيجه با محصولات اين حوزه ارتباط بصري کمتري مي‌گيرند، به همان نسبت هم آثار تجسمي الکن‌تر و کم‌بعدتر مي‌مانند؛ اما فرامرزي ناظر ديگري را هم مطرح مي‌کند که نه‌تنها ناظري بر پديدآمدن يک اثر هنري است بلکه تا حد زيادي آمر و ديکته‌کننده چگونگي اثر هنري هم هست. او اين ناظر را تحت عنوان ناظر ذهني مطرح مي‌کند و ازاين‌رو آن را «ناظر ذهني» مي‌نامد که باور دارد اين پديده به‌وسيله خود هنرمند در ذهنش شکل مي‌گيرد و خصلت‌هاي منسوب به او ديکته‌کننده چگونگي محصول هنرمند است.

شايد ازهمين‌روست که او حجم‌نقاشي‌هايش را زماني بعد چهارم نام نهاده بود و دريافت‌کننده را يکي از ابعاد محصول هنري در نظر گرفته بود. اگرچه وقتي اين برداشت را با او در ميان مي‌گذاريم، مي‌گويد نه، زيرا اگر دريافت‌کننده را دخالت دهيم، ابعاد اثر هنري به تعداد مخاطبان آن اثر تکثير مي‌شود. من بعد چهارم را به اين جهت قائل شدم که وقتي اثر تجسمي حجمي مي‌شود، ناظر براي دريافت آن بايد به دور اثر حرکت کند يا اثر هنري متحرک باشد تا از همه جهات ديده شود. در اين حالت مفهومي شکل مي‌گيرد که مي‌توان آن را چهاربعدي دانست؛ چون حرکت در آن دخالت دارد و اين همان اتفاقي است که کوبيست‌ها تلاش کردند روي سطح دوبعدي ايجاد کنند. ولي از آنجا که سطح کارشان دوبعدي بود، آنچه به‌وجود آمد توهم حرکت يا بعد سوم بود. درحالي‌که در حجم نقاشي بعد سوم به‌گونه‌اي واقعي وجود عيني دارد. دليل ديگر او براي انتخاب نقاشي بر روي حجم بي‌نهايت‌بودن حجم و نداشتن ابتدا و انتهاست که عبور باندهاي سفيد يا به‌ قول خودش جاده‌ها از ميان آنها به موقعيت انسان در ميان بي‌نهايت کوير اشاره دارد و همين موضوع او را واداشته تا تابلوهاي نقاشي‌اش را هم به‌طور افقي و در ابعاد بزرگ به تصوير بکشد. توانايي او در خلق عناصر کويري از ديگر ويژگي‌هاي آثار اوست که اين هنرمند را قادر ساخته تا در ميني‌مال‌ترين طراحي‌هاي کويري هم به‌خوبي آن روح و احساس را به بيان درآورد و آن را انتقال دهد.

ايجاد و خلق زبان تصويري خاص براي مسئله مهمي مانند مشکلات زيست‌محيطي کمک مي‌کند تا فرهنگ اين معضل بشري گسترش و عمق بيشتري پيدا کند و اين همان مهمي است که فرامرزي و ساير نقاشان ايراني با پرداختن به کوير و انتخاب مسئله خشک‌سالي و آب، آن را موضوع کار خود و وجه همت خود قرار داده‌اند.

منبع: روزنامه شرق

پیمایش به بالا