همیشه در بزنگاه‌ها دست به قلم بودم، به امید آنکه تأثیرگذار باشم

رونمایی کتاب یادداشت‌های علی فرامرزی در فرهنگسرای نیاوران


کتاب یادداشت‌های علی فرامرزی (هنرهای تجسمی در رسانه‌های نوشتاری) در ۳۴۵ صفحه توسط انتشارات نگارینه به چاپ رسیده و در مراسم افتتاحیه نمایشگاه‌ نقاشی‌اش با عنوان «بُعد چهارم» روز جمعه هشتم دی ماه در فرهنگسرای نیاوران رونمایی خواهد شد.

به گزارش گالری آنلاین، علی فرامرزی نقاش و مدرس پیشکسوت، سال‌هاست که درباره مسائل حوزه تجسمی ایران می‌نویسد، کتاب حاضر مجموعه مقالات اوست که ازسال ۱۳۹۲ تا امروز در رسانه‌های ایران به چاپ رسیده است.

در ادامه خوانندۀ گفتگوی علی فرامرزی با خبرنگار گالری آنلاین به مناسبت رونمایی از کتاب یادداشت‌های علی فرامرزی باشید:

فرامرزی در ابتدای گفتگو با بیان این موضوع که حدود 15 سال است در رسانه‌های مکتوب راجع به مسائل و مشکلات حوزۀ هنرهای تجسمی، به خصوص نقاشی قلم می‌زند افزود:

البته در رسانه‌های شنیداری نیز راجع به مسائل این حوزه صحبت‌هایی کرده‌ام. و تاکنون، کسی را سراغ نداشته‌ام که چنین کاری را به طور مداوم انجام داده باشد. همیشه دو هدف را دنبال می‌کردم: اول اینکه راجع به "افراد" ننویسم تا حساسیت برانگیز نباشد، و دوم آنکه به عقیدۀ من، با توجه به فضای حاکم در این حوزه، نیاز است که ما هر چه بیشتر با هم باشیم و هوای یکدیگر را داشته باشیم. خوشحالم که در این مدت با نوشته‌هایم به کسی صدمه‌ای نزدم و طبق بازخوردهایی که از مخاطبانم داشته‌ام، متوجه شدم که توانسته‌ام به نکاتی بپردازم که بیان آن در بخش تجسمی لازم و ضروری بوده‌اند.

نزدیک به 45 سال است که نقاشی می‌کنم، و سالهای زیادیست که مدرس آن هستم. پس از انقلاب هم اولین گالری‌ای که مجوز گرفت گالری من بود و فعالیتم در این حوزه را آغاز کردم. همچنین، در برخی ادوار، در حوزه‌های مدیریتی نیز حضور داشته‌ام؛ به عنوان مثال، در اولین دورۀ انتخابات انجمن هنرمندان نقاش، سِمَت بازرس را داشتم و در اکسپوی سال83 نیز جزو کادر برگزار کننده و یکی از سه نفر حاضر در هیئت کارشناسی آثار بوده‌ام. مجموعۀ این تجارب، به من کمک کردند تا هر چه بیشتر به مسائل حوزۀ تجسمی احاطه پیدا کنم و در کنار سایر کارهایم، توانستم تا در بخش ژورنالیستی نیز نقشی ایفا کنم و به مشکلات موجود در زمینۀ تجسمی بپردازم.

کتاب مجمموعه مقالات اینجانب که به تازگی به چاپ رسیده است در 345 صفحه ، شامل یادداشت‌ها و مقالات من از سال 92 تا به الان است.

فرامرزی با تصریح این نکته که همیشه در تلاش بوده تا در بزنگاه‌ها دست به قلم شود می‌گوید:

چه آن زمان‌هایی که با مسائلی در حوزۀ دولتی مواجه می‌شدیم و چه زمان‌هایی که انجمن نقاشان نیاز به نقد داشت و یا به طور کلی مشکلاتی درقسمت نقاشی به وجود می‌آمد، همیشه سعی کردم تا آنها را بنویسم. به نظرم، در سه بخش شاهد تأثیرگذاری نوشته‌هایم بوده‌ام؛ یکی بر روی احساس خودم، دوم بر روی نحوۀ تصمیم‌گیری‌های انجمن و سوم اینکه توجه افراد دیگری هم مشکلات نقاشی جلب شد و شروع به نوشتن در این خصوص کردند.

البته من مطالبم را مستقیما برای برخی از مسئولین نیز ارسال می‌کنم و بارها پیش آمده است که از صحبت‌هایشان متوجه شده‌ام که مطالب را خوانده‌اند و تا اندازه بر روی تصمیمات و عملکردشان اثرگذار بوده. به عنوان مثال، در اولین سری مناظره ها برای انتخابات ریاست جمهوری هیچ صحبتی دربارۀ حوزۀ فرهنگ نشد، و من اولین کسی بودم که بلافاصله و فردای آن روز در این رابطه نقد نوشتم و پس از آن بلافاصله، دیگر نویسندگان هم دست به قلم شدند و نتیجه آن شد که در دومین مناظره، اولین موضوعی که به آن پرداخته شد فرهنگ بود.

یکبار هم در زمان تشکیل مجلس، نمایندگان برای ثبت‌نام در کمیسیون فرهنگی مجلس اقدام نکرده بودند؛ من و دیگران نیز بلافاصله دست به قلم شدیم تا جایی که خود آقای لاریجانی هم اقدام به ثبت‌نام در آن کمیسیون کردند.

این استاد نقاشی معتقد است که پس از انقلاب و در یک مقطع زمانی خاص، برخی از هنرها از جمله سینما، موسیقی، ادبیات و ... به نسبت خاموش شدند و اتفاقا در همان موقع بود که هنرمندان تجسمی با توجه به اقتضای این رشتۀ هنری که گوشه‌گیریست، فعال بودند؛ هر چند که این فعالیت‌ها خیلی جنبۀ عمومی نداشتند و بیشتر در محافل خصوصی صورت می‌گرفت:

به خاطر دارم که در آن مقطع زمانی، حتی اگر رسانه‌ای می‌خواست که دربارۀ هنر بنویسد، بیشتر به نقاشی می پرداخت و هنگامیکه اولین بینال برگزار شد، ناگهان مردم متوجه شدند که ما چقدر هنرمندان نقاش داریم که مشغول فعالیت هستند. تیتری که یکی از روزنامه‌ها زد این بود که در غیاب حوزه‌های مختلف هنری، نقاشان سینه به سینه ایستاده‌اند. و این نقاشی بود که در آن سال‌ها چراغ هنر را روشن نگه داشت. به نظر من در آن مقطع، فرهنگ نقاشی در بین خانواده‌ها نیز خیلی خوب دیده شد، زیرا کلاس‌های هنری دیگر، مثل موسیقی وجود نداشت و کلاس‌های نقاشی به قدری شلوغ بود که گاهی مراجعین ما 6 ماه منتظر می‌شدند تا نوبتشان شود.

در آن‌زمان به خاطر انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها و حتی مدتی پس از بازگشایی مجدد دانشگاه‌ها، اساتید این حوزه به تدریس خصوصی روی آوردند. پس از آن هم تعداد دانشگاه‌ها بیشتر شد و اساتید خوبی را جذب کردند.

شما دریکی ازنوشته هایتان اشاره به نسل میانی کرده ایدمنظورتان کدام نسل بوده؟

نسل "میانی" همان کسانی بودند که اوج سن پختگی هنرِ خود را قبل از انقلاب شروع کرده بودند و با انقلاب مواجه شدند، و اینها همان‌هایی بودند که وقت زیادی را برای تدریس به جوانان و انتقال تجاربشان صرف کردند. تاآنکه در دورۀ ریاست جمهوری آقای خاتمی، به نوعی، جوانگرایی مُد شد. البته نتیجه آن شد که من بارها در نوشته‌هایم اشاره کردم: از روی سر نسل میانی، نسلی به جلوی پایشان پرید که دست پروردۀ خودشان بود ولی به شدت اساتیدشان را نادیده گرفتند وضمنن جهان‌بینی کاملا متفاوتی داشتند.

اکثر هنرمندان نسل ما که نسل میانی بودیم، آن‌طور که باید و شاید دیده نشدند و از آنها تقدیری به عمل نیامد. در حالیکه آنها همۀ تجاربشان را در سبد اخلاص گذاشتند و به جوانان ارائه دادند و خودشان را وقف آموزش به نسل معاصر و جوان کردند. آنها بودند که چراغ هنر را روشن نگه داشتند و ناگهان پس از سال‌ها تلاش، باعث ظهور نسل جدید هنرمندان در دهۀ هشتاد شدند.

من بارها در این باره نوشته و گفته‌ام که کسانیکه آن مقطع زمانی را طی کردند و به راهشان ادامه دادند، آنها امتحان خود را پس داده‌اند، آنها کسانی بودند که در اوج سال‌های اوایل انقلاب نیز دست از تدریس برنداشتند. در آن زمان، در حوزۀ اندیشه و هنر اسلامی نیزعده ای فعال یودند ، که حتی همین اقدام هم کمک بزرگی در زنده نگه داشتن این هنرکرد. ماشاهد بودیم مساجد هم حتما کلاس طراحی را در فعالیت‌های فوق برنامۀ‌شان می‌گنجاندند. دلیل دیگر هم نیاز به طراحی پوسترهای زمان جنگ بود. من همیشه معتقدم که اتفاقا در اوایل انقلاب و دوران جنگ، دوران شکوفایی هنرهای تجسمی بود. مثل زمان حال که اکثر خانواده‌ها فرزندان خود را در کلاس‌های موسیقی ثبت‌نام می‌کنند، در آن زمان هم خانواده‌ها اقدام به ثبت‌نام فرزندانشان در کلاس‌های نقاشی می‌کردند.

فرامرزی با اشاره به این نکته که "چرا جامعۀ تجسمی از خود سوال نمی‌کند که چگونه ناگهان نقاشی به نسل هنرمندان جدید منتقل شد و دیگر کسی هنرمندان نسل میانی را ندید؟" افزود:

تاریخ هنر ما را افراد نوشته‌اند و نه تشکیلات و سازمان‌ها. حوزۀ دید افراد نیز همیشه محدود است. همۀ تاریخ‌نویسان هم، اسم کتابشان را تاریخ هنر معاصر ایران گذاشته‌اند، در حالیکه باید در ادامۀ آن عبارت "از نگاه من" را نیز ذکر کنند. زیرا آنها تنها یک فرد هستند و حوزۀ دید محدودی دارند و لزوما همۀ اساتید هنر؛ یا عامدا یا قصورا در حوزۀ دید آنها نبوده‌اند.

فرامرزی با اعتقاد به اینکه تعداد هنرمندان نقاش ما افزایش زیادی داشته است اظهار داشت که:

نمی‌توان قضاوت کرد که آیا به موازات رشد کمی، رشد کیفی هم داشته‌ایم یا خیر؛ اما با توجه به تعداد نمایشگاه‌های زیادی که یرگزار می‌شود، به نسبت، تعداد آثار با کیفیتِ کمی ارائه می‌شود. اما در میان همان‌ها شاهد کارهای خوبی هستیم و می‌توان امید داشت که در آینده شاهد ظهور اساتید خوبی باشیم، هر چند اندک. همیشه همین طوراست که تعداد اساتید شاخص و آثار استخوان‌دار کم بوده است. البته بهتر است که مسئولین به جای کمیت، به کیفیت توجه داشته باشند.

logo-samandehi