پاریس قرن نوزده، امپرسیونیسم و مکاشفه‌ی فضای شهری مدرن

پاریس ساحت مدرنیته و شکل‌گیری دیدگاه مدرن است.

والتر بنیامین پاریس را شهر قرن نوزده می‌نامند و بودلر در "نقاش زندگی مدرن" این پاریسِ "فانی، بی‌دوام، تصادفی" را در قالب کارناوال بزرگی از مُد و زندگی شهری با تمام جزییاتش توصیف می‌کند. درست در اواخر این قرن است که امپرسیونیسم به‌عنوان آخرین مکتب هنری در مفهوم سنتی آن ظاهر می‌شود، امپرسیونیسمی که در پاریس قرن نوزدهم زیست می‌کند. در این دوره مونه، رنوار، پیسارو و دیگران فارغ از رمانتیسیسم پیشینیان دست به ترسیم مناظر شهری می‌زنند و در واقع با ظهور امپرسیونیسم است که چشم‌انداز نوین شهری جایگاه شایسته‌ی خود را در منظر هنری پیدا می‌کند.

در کتاب "امپرسیونیسم و منظر مدرن" ذکر شده که استفاده از مناظر شهری گرایشی کاملاً نو در هنر محسوب می‌شده که میان امپرسیونیست‌ها مبدل به یک ژانر شده است. امپرسیونیست‌ها نه تنها جنبه‌های مثبت، که جنبه‌های منفی شهرهای رو به تغییر را نیز به نمایش گذاشتند: نمای خیابان‌های عصر هوسمان و انبوه ره‌گذرانی که در بلوارهای بزرگ و عریض سرگردانند. ره‌گذرانی که مانند لشکری از سایه‌های همانند در هم می‌لولند و نماهای گنگی که پس‌زمینه‌ و بستر اثر هستند. دل‌اندوهی هنرمندانه‌‌ای که آن‌ سال‌ها نسبت به تغییرات تند و سریع شهر وجود داشته، در آثار مونه با وضعیتی مبهم به نمایش درآمده است. پیسارو در مجموعه‌ای بلوار مونمارت را در سکانس‌های زمانی مختلف به تصویر کشیده است. علاوه بر نور که ذات امپرسیونیسم است، در این نقاشی‌ها به وضوح زندگی شهری مبتنی بر خط زمان دیده می‌شود. کایبوت به وضوح فضای شهری را ترسیم می‌کند و ون‌گوگ در آثار دوره‌ی پاریس به ترسیم خط آسمان مونمارت از دریچه‌ی اتاقش می‌پردازد.

بنه‌ولو در "تاریخ معماری مدرن" می‌نویسد: "امپرسیونیسم مظهر والای نقاشی زندگی شهری است، البته نه از آن‌رو که مضمون این آثار معمولاً مناظر شهر یا حومه است، بلکه چون با بینش خارق‌العاده‌ای، که نزد منتقدان و ادیبان زمانه نادر است، ماهیت مناظر شهری را درک کرده است: تداوم فضاهای شهری که همه با یکدیگر ارتباط درونی دارند و هریک، بدون محدود شدن در قاب پرسپکتیو واحد، به فضای مجاور راه پیدا می‌کند؛ ترکیب‌بندی مبتنی بر تکرار عناصر یکسان، که هر بار به صورتی متفاوت جلوه می‌کنند و یا عناصر پیرامونشان رابطه‌ای پویا دارند؛ رابطه‌ای نو میان قاب معماری، که از حالت بسته به حالت باز و بی‌حد و مرز رسیده است، و آمدوشد وسایل نقلیه‌ و مردم، احیاء یگانگی میان معماری و اجزاء خیابانی و به‌طور کلی برآورد چشم‌انداز شهری به مثابه بافت همگن و منسجمی از مظاهر همواره در تغییر که همه به یک اندازه اهمیت دارند."


کلود مونه- ایستگاه قطار سن لازار


کامی پیسارو ـ بلوار مونمارت در یک بعدازظهر


کامی پیسارو ـ بلوار مونمارت در شب


کامی پیسارو ـ بلوار مونمارت در ماردی‌گرا


پیر آگوست رنوار ـ گرند بلوار


گوستا کایبوت ـ خیابان الوی از طبقه‌ی ششم


ونسان ون‌گوگ ـ پاریس از فراز مونمارت

logo-samandehi