ایتالیا نفت ندارد، هنر، مد و ایده می‌فروشد

به گزارش گالری آنلاین به نقل از هنرآنلاین :
١-ساعت‌های دایره‌ای با زمینه سفید رم كه از یك سرى هستند و در همه پیاده‌روها نصب‌اند و هشدار می‌دهند بجنبید خوشى كنید كه فرصت دنیا با شتاب در گذر است به حوالى پنج عصر می‌رسند، دیگر همه آن‌ها از راه رسیده‌اند،
هر یك چنان سریع بساط پهن می‌کنند كه انگار آتلیه سیار شخصى خود آن‌هاست؛
یكى مجموعه‌ای پرشمار قلم‌موهای ریز و درشت با خود می‌آورد و آن یكى دو سه كارتن رنگ اسپرى؛
آن‌ها نه تنها سد معبر به شمار نمی‌آیند بلكه شهردارى رم از آنان به عنوان سرمایه‌های معنوى شهر قدردانى می‌کند و خوب می‌داند آن‌ها چه پولى به این شهر هدیه می‌کنند؛
صاحبان برندهاى لوكس خیابان DEL CORSO رم هم مفتخرند همسایگانى دارند كه گوهر گرانقدر درون خویش را به توریست‌های پولدار می‌فروشند؛
آن‌ها دیده‌اند چه بسیار كسان كه پیش‌پرداخت نقاشى داده‌اند و فرصت نیم ساعته آماده شدن اثرشان را در مغازه‌ها پرسه زده‌اند و پول‌های خوبى هم خرج کرده‌اند؛
رومانا، یكى از همین نقاشان خیابانى كه ٧ و چند ساله خود را معرفى می‌کند و نزدیکی‌های پله‌های اسپانیایى در همسایگى لویى وی‌تان، دیور، شنل و جرجى آرمانى ... مشغول كار است، می‌گوید اگر كارش به اندازه "رافائل" (نقاش ایتالیایى) نمی‌ارزد اما حتماً سرقفلى جایش به اندازه یكى دو اثر او می‌ارزد لذا به نوه‌اش وعده داده اگر مثل او نقاش خوبى شود حتماً این سرقفلى را براى او به ارث خواهد گذاشت، البته به شرط آنكه رومانا دوم از رم امضا كند!
و اینگونه در زمانه جهانی‌سازی كه همه شهرها كپى پیست هم شده‌اند، رم، فلورانس، ونیز به لطف گرامى داشت هنر و اصالت‌های معماری‌اش شناسنامه‌ای متفاوت براى خود به ثبت رسانده است؛

٢-تماشاى نقاشان در حال كار كردن از جمله جذابیت‌های پیاده‌روهای رم است؛ برخی‌شان پنهان نمی‌کنند درآمدشان در فصول توریستى روزانه حدود ٢ یورو است؛
دستكم روزى ١ نقاشى ٢ در ١٥ سانتی‌متری می‌فروشند؛
گاه کپی‌های استادانه از بزرگان هنر، گاه آفرینش‌های هنرى خودشان و گاه پرتره‌های توریست‌ها در پسزمینه پله‌های اسپانیایى كه ناخودآگاه هر غروب میعادگاه مسافران می‌شود؛
لذا به خلاف روح عموم هنرمندان، نقاشان خیابانى رم، پاییز و زمستان را دوست نمی‌دارند و اغلب نقاشی‌هایشان سرشار از رنگ‌های گرم و زرد است؛
نقاشی‌های كوچك ٥ در ٥ سانتی‌متری كه ٥ یورو می‌فروشند و نقاشى روى بوم ١ در ٧٥ كه فاقد چارچوب هستند را ١٥ یورو می‌گویند اما ١ یورو هم می‌دهند.

٣-پرسش جدى ست كه چرا چنین نشاط هنرى در خیابان‌های تهران، اصفهان، شیراز و هر جاى ایران شاهد نیستیم؟!
آیا انبوه نقاشان ما از كار پیش روى مردم واهمه دارند؟
آیا مانند چندین دهه پیش برخى می‌هراسند تكنیك خاصشان فاش شود و از نان بیفتند؟
یا شاید مشكل از قوانین شهرى‌ست؟

نمی‌توان كتمان كرد آنچه شهرهاى یاد شده را حائز موقعیت متفاوت در اروپا و دنیا كرده است انرژى و روح پرطراوتى ست كه به واسطه حضور پررنگ هنر در تن شهر جارى‌ست؛
ایران كه دستكم از منظر شمار هنرمندان با فراوانى روبروست چرا از این تمهید کم‌هزینه اما پرفایده بهره نمی‌بریم؟
خوشبختانه اكنون چند صباحى ست تک‌نوازان گیتار و ویلن و حتى گروه‌های كوچك موسیقى، مردم را در خیابان‌های تهران میهمان ترانه‌هایشان می‌کنند، از شما چه پنهان، راستش گاهى به سینما آزادى می‌رویم و فیلمى می‌بینیم به این شوق كه بعدش جلوى سینما دو سه ترانه زنده نوش كنیم؛
چرا نقاشان از چنین راهكارى بهره نمی‌برند؟
اتفاقاً انگشت اشاره‌ام به نقاشان صاحب تكنیك با قدرت بالاى طراحى‌ست كه براى تلطیف فضاى شهر و پراكندن انرژى و نشاط به مردم، سه‌پایه زیر بغل زنند و این فضاى عبوس و ترافیك زده را تغییر دهند؛
شاید باید از شهردارى، سازمان زیباسازى و سازمان فرهنگى هنرى شهردارى در راه تحقق این رفرم شهرى انتظارات جدى داشت.

logo-samandehi