دوستی عجیب ژرژ براک و پیکاسو/ کوبیسم شکل می‌گیرد...

به گزارش گالری آنلاین به نقل از ایلنا؛ ژرژ براک نقاش، متولد 30 می 1882 مجسمه‌ساز و چاپگر اهل فرانسه از پیشگامان هنر مدرن و یکی از بنیان‌گذاران جنبش کوبیسم است.

گوستاو کالیبو معمار نیروی دریایی ازجمله پاریسی‌هایی بود که حامی امپرسیونیست‌ها بوده و آثار آنان را در ارژانتوی جمع‌آوری می‌کرد. او گاهی همراه آنان به نقاشی می‌پرداخت، گوستاو کالیبو زمانی که خانواده براک در ارژانتوی زندگی می‌کردند خانه‌ای در آنجا ساخت و براک آن را به عنوان نقطه عطفی به یاد می‌آورد.

وقتی براک هشت ساله بود، خانواده‌اش از ارژانتوی به لو اور (Le Havre) نقل مکان کردند. این شهر بندری هم امپرسیونیست‌ها را با محتوای اصلی تغذیه می‌کرد.

دوستی عجیب ژرژ براک و پیکاسو/ کوبیسم شکل می‌گیرد...

براک تأکید می‌کند گذراندن سال‌های کودکی‌اش در مکان‌هایی که با هنر پیشرفته ارتباط نزدیکی دارند در آنچه که او "احساس برای نقاشی" می‌نامد، سهیم بوده‌ است. خانواده براک خلق هنر به طور واضح، وظیفه‌ی جدی و مشروع به‌شمار می‌رفت. پدر و پدربزرگ براک هر دو نقاشانی آماتور بودند. پدر براک منظره‌هایی به شیوه ژان باتیست کامیل کورو می‌کشید و هر از چند گاه آنها را در سالن حزب محافظه‌کار هنرمندان به نمایش می‌گذاشت. ژرژ پدر را در سفرهای نقاشی یکشنبه همراهی می‌کرد و هنگام نقاشی کردن او را تماشا می‌کرد.

تحصیل رسمی براک نیز ناچیز بود، او در سال‌های پایانی زندگی‌اش اظهار می‌کند که در حدود سن دوازده سالگی با کپی کردن تصاویر روزنامه محبوب "جیل بلاس" که پدرش هم در آن اشتراک داشت؛ به خودش نقاشی یاد داده است.

آثار فووها در سالن پاییز (۱۹۰۵) براک را سخت تحت تأثیر قرار داده و اثرپذیری از فوویسم را در منظره‌هایی که او با تکه رنگ‌های خالص نقاشی کرده به خوبی می‌توان دید. این منظره‌ها نخستین آثار مورد علاقه‌ی براک هستند. با این وجود با موفقیت آشکار به خلق آثار به شیوه تونال و سردِ نقاشی‌های نورماندی ادامه داد. وقتی در بهار 1906 هفت تابلو از مناظر، طبیعت بیجان و یک برهنه را با این شیوه به سالن مستقل‌ها ارائه داد، همه پذیرفته و آویزان شدند. این اولین نمایشگاه براک بود، نقاش جوان، هیجان داوران را به عنوان تشویقی برای ادامه دادن سبکی که شروع کرده بود، قبول نکرد و این برنامه را به عنوان جمع‌بندی یک دوره به شمار آورد، نه شروع آن.

براک به‌طور واضح برای گونه‌ای تغییر آماده بود و حتی دیدن آثار ماتیس، درن، دافی، فریس و دیگر اعضای فووها در همجواری نزدیک آثار خودش در سالن مستقل‌‌ها نارضایتی‌اش را متبلور کرد و او را در تغییر دستیابی‌اش به صورت افراطی به تفکر واداشت.

براک از سزن بسیار می‌آموخت؛ نقش مایه‌هایش را شفاف و بی‌ابهام بازنمایی می‌کرد. اما برخلاف سزان برای موضوعات تابلوهایش وسواس نداشت. گویی او بیش از شور و احساس، از روی تفنن، به سوژه‌هایش می‌پرداخت و توجهش بر گویش تصویری متمرکز بود. اما هرچه به اواخر ۱۹۰۹ نزدیک می‌شویم، براک به اهمیت فضای بین توده‌ها بیشتر از خود توده‌ها علاقه نشان می‌دهد. او مسیر را "این راهی که کسی پیش می‌گیرد تا به سمت شیء برود"می‌نامد.

در پاییز ۱۹۰۸، هنگامی که براک از استاک به پاریس برگشت؛ مجموعه‌ای از آخرین منظره‌های خود را به سالن پاییز عرضه کرد و هیئت داوران آنها را رد کردند. لذا او در ماه نوامبر این آثار و چند پرده‌ی دیگر را در گالری کان وایلر به نمایش گذاشت و به همین مناسبت بود که لوئی ووسل، در مقاله‌ای در ژیل بلا برای اولین بار به روش کار او در تبدیل «همه چیز، منظره، فیگور و خانه‌ها، به خطوط هندسی و مکعب» اشاره کرد. چند ماه بعد همین منتقد، ضمن نوشته‌ای درباره‌ی نقاشی‌هایی که براک در ماه مارس ۱۹۰۹ در «سالن مستقلین» به نمایش گذاشت، از «شگفتی‌های کوبیک» او سخن به میان می‌آورد.

از همین زمان بود که شیوه‌ی جدید نقاشی در نزد مردم به کوبیسم شهرت یافت. در حقیقت براک و پیکاسو از پیشگامان سبک کوبیسم هستند.

پیشرفت براک به‌سوی کوبیسم از منظره‌های سزان گونه‌ی استاک به بعد پیشرفتی مداوم و سریع داشت، و درحالی‌که پیکاسو فرم‌ها و حجم‌ها را با سادگی ابتدایی‌شان نشان می‌داد و فضای مکان را هموار می‌نمود تا از عقب رفتن و عمق یافتن آن جلوگیری کندَ، براک اشیاء را در سطح تابلو به گونه‌ای ارائه می‌کرد که عمق فضای پیرامون آن‌ها مبهم می‌شد. او هنوز آن قدر آمادگی نداشت که بدون توسل به پرسپکتیو با مشکل نمایش فضا درآویزد. با این همه او نیز همچون پیکاسو می‌دانست که این امر موکول به زمانی می‌‌شد که آن‌ها بتوانند هر شیئی را چنان بنمایانند که مجسمه‌گونه و قابل لمس جلوه کند.

اولین بار گیوم آپولینر بود که ژرژ براک را به کارگاه پیکاسو برد. آپولینر با سمت‌ها و مشاغل مختلفش به عنوان روزنامه‌نگار، منتقد هنری، سخنگو و مدیر نمایشگاه، دارای نفوذ و تأثیر بسیاری بود و با هنرمندان بی‌شماری در پاریس و خارج از پاریس روابط دوستانه‌ای داشت. بنابراین برای وی کار ساده‌ای بود که براک جوان را به پیکاسو، که انقلابی را بنیان نهاده بود، معرفی کند و در اواخر نوامبر یا اوایل دسامبر سال ۱۹۰۷ بود که براک با همراهی آپولینر به کارگاه پیکاسو رفت.

یک رابطه دوستانه نزدیک، به سرعت بین این دو نقاش شکل گرفت و وقتی در ۱۹۰۷ دیدارهای این دو جوان نقاش بیشتر شد، تحت تأثیر الهامات متفاوتی قرار داشتند. همچنان که براک در جنوب بررسی‌های جزء به جزء و زیبایی‌شناسانه‌اش از قلمروی سزان را تقویت می‌بخشید، پیکاسو اشیای آفریقایی موزه قوم نگاری تروکادرو را کشف می‌کرد و شروع به کشیدن بدن‌هایی با صورت‌های ماسک مانند و آناتومی‌های عجیبی کرد.

کان وایلر در اثر موفقش، «طلوع کوبیسم»، در سال ۱۹۲۰ نوشت: هر دوی این هنرمندان از بانیان بزرگ کوبیست هستند. همکاری این دو در توسعه این هنر جدید بسیار به یکدیگر وابسته است به طوری که اغلب به سختی می‌توان آن‌ها را از هم تشخیص داد.

پابلو پیکاسو و ژرژ براک کمابیش هر روز با یکدیگر ملاقات داشتند و عقایدشان را در مورد مسائل هنری مطرح می‌کردند؛ نزدیکی این دو هنرمند منجر به این شد که موضوعات مورد انتخاب آن‌ها، بدون هماهنگی قبلی، همه یکسان باشد.

نخستین بار در کارهای پیکاسو و براک، به ویژه در نقاشی‌های حدود سال‌های ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۱ آن‌هاست که شکل‌ نمایی [یا فیگوراسیون] در برابر انتزاع [یا آبستراکسیون] قرار می‌گیرد و تقابل آن‌ها، نظرها را به خود جلب می‌کند. این آثار عنوان کوبیسم تحلیلی [یا آنالیتیک] را می‌یابند، و هر چند این اصطلاح [به لحاظ معنا] مانند بسیاری از برچسب‌های کوتاه شده‌ی دیگر گمراه‌کننده است.

براک و پیکاسو آثار مهم کوبیستی خود را بین سالیان ۱۹۰۷ و ۱۹۱۴ می‌آفرینند. با برپایی چند کارنما، نام کوبیسم به زودی در تمامی شهرهای بزرگ اروپا بر سر زبان‌ها می‌افتد. هنرمندان بی‌شماری به این سبک جدید روی می‌آورند، ولی درست همان‌طور که معاصران سزان، گوگن و وان گوگ از اهمیت انقلاب تصویری پدید آمده به دست این هنرمندان درک درستی نداشتند، مقلدان براک و پیکاسو هم اهمکیت سبک آنان را به درستی درنمی‌یابند. گروه «تقسیم طلایی»، دلونه و فرانتس مارک، فوتوریست‌های ایتالیا، ورتیسیست‌های انگلیس و کوبیست - فوتوریست‌های روسیه همگی ویژگی‌های ظاهری کوبیسم را برمی‌گیرند، اما همچنان به نگرشی آرمان‌گرایانه و مغایر با مسائل تصویری کوبیسم وفادارند.

همگامی نزدیک براک و پیکاسو، زمانی که به خاطر بروز جنگ براک به جبهه رفت، ناگهان به پایان رسید. به این ترتیب تداوم تکامل تصویری براک، برخلاف تکامل پیکاسو، به مدت سه سال دچار وقفه گردید. و هنگامی که مجدداً به نقاشی پرداخت به ناچار می باید راه خود را به تنهایی می یافت، و مسلماً این مستلزم صرف وقت بود. اما سرانجام شخصیت یگانه ی براک، که پیش تر در نقاشی های ۱۴-۱۹۱۳ خود را نشان داده بود، در مجموعه ی پرشکوهی از نقاشی ها،که در فاصله تابستان ۱۹۱۷ و ۱۹۲۱ کشیده شدند، به طور کامل تجلی کرد.

آخرین دستنوشته‌ی دفترچه براک در نسخه‌ی ۱۹۴۸ ذکر می‌کند: "همچنان که پیرتر می‌شوید، هنر و زندگی یکی می‌شوند.

کلمات قصار براک که به ظاهر با عجله در حواشی نقاشی‌هایش یادداشت شده‌اند هم بر استقلال کوبیسم-ایجاد واقعیتی تصویری-و هم بر موقعیت آن به عنوان شکلی از بازنمایی تاکید دارد. برای نخستین بار پیر روردی این نظریه‌ها را جمع‌آوری کرد و در نشریه خود، (نور- سود) پاریس، ۱۹۱۷ به چاپ رسانید.

این هنرمند در 13 آگوست 1963 در پاریس درگذشت.

از این هنرمند اثری با عنوان گیتار،میوه‌ها و پارچ آب در گنجینه موزه هنرهای معاصر نگهداری می‌شود که توسط کامران دیبا خریداری شده است این اثر در سال 1297 و در ابعاد 74 x 92.4 cm در سال‌های پس از جنگ‌ خلق شده است.

6

همچنین اثری با عنوان «دو پرنده» در سال 1959 با تکنیک لیتوگرافی رنگی و در ابعاد 48 در 33 توسط این هنرمند خلق شده که از سوی سعید کنعانی یکی از علاقه‌مندان به هنر و مجموعه‌داران ایرانی مقیم آمریکا و با حضور مجید ملانوروزی مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی و رییس موزه هنرهای معاصر تهران به گنجینه این موزه اهدا شد.

686657

logo-samandehi