اسکندری: حضور در دانشگاه الزاما تحویل هنرمند به جامعه نیست
به گزارش گالری آنلاین به نقل از هنرآنلاین ، ایرج اسکندری هنرمند نقاش و مدرس دانشگاه، درباره این موضوع که جایگاه آموزشگاهها در آموزش هنرهای تجسمی چگونه است به خبرنگار تجسمی هنرآنلاین گفت: به طور کلی ما چند دانشکده هنری مهم داریم که در زمینه هنر فعالیت دائمی دارند. دانشگاه زیبا، دانشگاه هنر، دانشگاه هنرهای تجسمی، دانشگاه اصفهان و دانشگاه یزد در این زمینه فعال هستند و زیر مجموعه وزارت علوم، تحت یک شرح درسی مشخص، نقاشی را آموزش میدهند. هدف دانشگاهها پیش از هر چیز، این است که کارشناس یا کارشناس ارشد در زمینه هنری تربیت کنند.
دانشجویانی که در این مجموعه درس میخوانند و این راه را ادامه میدهند تا در نهایت به بالاترین درجه هنری برسند، کسانی هستند که خودشان استعداد ذاتی دارند و پیگیری ممتد آنها و مناسبات آنها با یکسری استادان هنری که باز هم ریشه در ذوق و شدت علاقه آنها به این رشته دارد، این افراد را تبدیل به هنرمند میکند که درصد کمی شامل این موضوع میشوند. چرا که دانشگاه هنرمند نمیسازد و ادامه این راه به پشتکار و علاقه خود هنرجو باز میگردد. همانطور که گفتم دانشگاهها هدفشان تربیت کارشناس و ورود آنها به بازار کار است.
برخی از کلاسها در بیرون از دانشگاه شکل یافتهاند و تحت عنوان کلاسهای آزاد فعالیت میکنند، عمدتا این کلاسها زیر نظر اساتید نقاشی اداره میشوند و معمولا علاقمندان و کسانی که کار هنری را تداوم میدهند، به خود جذب میکنند، که تعداد آنها نیز بسیار کم است. از سوی دیگر برخی از کلاسها نیز دانشجویان زیادی دارند و عمدتا کلاسهایشان پر ازدحام است، که با تامل میتوان فهمید، نوع تدریس و آموزش آنها جذابیتی دارد که باعث جذب هنرجو میشود. این کلاسها اغلب کلاسهایی هستند که کار بازاری ارائه میکنند، یک کارت پستال میدهند به هنرجو تا طراحی کند و هنرجو هم این کار را انجام میدهد و کپی کار میشود. نهایتا از این کلاسهای پرتعداد هم چیزی به عنوان هنرمند بیرون نمیآید.
این عرصه مانند باغچهای است که شما درختی در آن میکارید و حالا نیازمند یک باغبان است تا آن درخت به بار بنشیند. از آنجایی که اساسا هنر در ذات برخی از افراد نهفته است، باید زمینهای فراهم شود تا استعدادهایی که در این زمینه وجود دارد، شناسایی شود و زمینههای بروز و ظهور این استعدادها نیز فراهم شود، تا آنها بتوانند درعرصه هنری رشد کنند، در این صورت است که میتوان انتظار داشت، هنرمند پرورش دادهایم. اسکندری در ادامه با بیان اینکه باید استعدادهای هنری را کشف کرد، اظهار کرد: خیلی اعتقادی به آموزش کسی که علاقمند به هنر نیست ندارم. برخی صرفا به جهت گرفتن مدرک دانشگاهی میآیند که میتوان آنها را تشخیص داد. اما برخی دیگر یک گوهر هنری در وجودشان هست که اگر شناخته شوند و امکانات دراختیار آنها قرار گیرد آن وقت میتوان این استعداد را کشف و تبدیل به هنر کرد.
مجموعهای که درحال حاضر تحت عنوان هنرمند فعال هستند، شاید در مجموع به 50 نفر نیز نرسند و در همین حد نیز جامعه آنها را شناخته است. عمدتا پیگیری و تلاش خود این افراد بوده تا در این عرصه بتوانند رشد کنند و خیلی از جای خاصی حمایت نشدهاند. آنها خود امکاناتی برای خود فراهم کردهاند تا بتوانند دراین عرصه فعال باشند. درحالیکه جامعه باید قدر این افراد را بداند و با حمایت، قاعدتا میتوان یک بهرهبرداری درست از حضور این افراد داشت.
باید دید این آموزشگاهها چه هدفی را دنبال میکنند. گاهی فارغ التحصیلان تنها میروند، مدرک کارشناسی از دانشگاه میگیرند و بعد هم مجوز میگیرند و خود آموزشگاه میزنند. هدف اغلب این افراد ایجاد کسب و کار است. اما اساتیدی که قصدشان تربیت شاگردان کارآزموده است، روال دیگری را دنبال میکنند. اولین گام دراین زمینه تشخیص استعداد است باید دید هنرجو اهل هنر هست یا نه، زمانی که مشخص شد این دانشجو استعداد ذاتی دارد آن وقت میتوان به ظهور و بروز این استعداد کمک کرد تا جایی که بتواند در این عرصه حرفی برای گفتن داشته باشد. به طور مثال مرحوم استاد لطفی مگر چند هنرمند در عرصه موسیقی تربیت کرد که در این زمینه به جایگاه خاصی رسیده باشند، شاید به تعداد انگشتان دست؛ اما ممکن است تعداد زیادی در مکتب ایشان کسب علم کرده باشند. به طور کلی اگر بخواهیم انتظاراتی از هنر و هنرمند داشته باشیم، ابتدا باید جوهره و ذاتی را طلب کنیم که در وجود برخی از افراد موجود است نه در وجود همه.
حضور در دانشگاه، الزاما تحویل هنرمند به جامعه نیست. شاید یک دهم درصد فارغالتحصیلان وارد عرصه هنر شوند، چرا که عمدتا وارد بازار دیگری میشوند. بنابراین هنر، یک علاقه است و اگر طالب داشته باشد و در ذات خود شخص نیز این استعداد وجود داشته باشد میتواند با حضور درکلاسهای آموزشی متبلور شود. این امر شرایط ویژهای میخواهد و همه کسانی که آموزش نقاشی میبینند، کمالالملک و تناولی نمیشوند.