به مناسبت نود و هشتمین زادروز پیشقراول جنبش هنر نوگرای ایران
گفتگوی گالری آنلاین با مهشا ضیاء پور
امروز تلاش و توانی که جلیل ضیاءپور داشت را نداریم!
"شخصیتی جدی، استوار و متکی به خود. دارای صراحت لهجه و قدرت بیانی اثرگذار. منتقد، تحلیلگر قوی، بسیار قاطع، نو جو، نگاه و دید نافذ و به طور کلی شخصیتی منحصر به فرد." اینها ویژگی های بارز «پدر نقاشی مدرن ایران» از زبان مهشا ضیاء پور است.
وی در گفتگو با خبرنگار گالری آنلاین به مناسبت زادروز پدرش، زنده یاد استاد جلیل ضیاءپور با تاکید بر اینکه "امروز تلاش و توانی که ضیاءپور داشت را نداریم! یک جریان قوی برای نقد و بررسی جریان هنر نداریم!... " از عدم اگاهی بسیاری از جوانان نسبت به تلاش ها و فعالیت های استاد ضیاءپور در هنرهای تجسمی کشور ابراز تاسف کرد.
مهشا ضیاءپور، سالها در حیطه فرهنگ و هنر فعالیت کرده و در دانشگاه تدرس میکند. وی هم اکنون با کمک دیگر اعضاء خانواده مشغول انجام کارهای نیمه تمام پدر، هستند.
کل امیر و گل بهار- اثر جلیل ضیاءپور
جلیل ضیاء پور نقاش٬ مؤلف و پژوهشگر ایرانی است که او را «پدر نقاشی مدرن ایران» میدانند. مردی که اندیشههای نو گرایانهاش در فضای بستهی دهههای ۲۰ و ۳۰ منشاء تحولی اساسی در حوزه هنر به خصوص نقاشی معاصر ایران شد و استفاده از شیوهی شخصی و به دور از تقلید او که بر اساس تئوری وی با تکیه بر فرهنگ قومی ایران زمین شکل گرفته٬ علت این نامگذاری بوده است.
این استاد داشنگاه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا امروزه به اندازه کافی و درست از دانشی که استاد ضیاپور به عرصه هنر تجسمی کشور عرضه کردند بهره گرفته میشود؟ پاسخ داد، متأسفانه باید بگویم خیر! و در ادامه توضیح داد:
پر بدیهی است که پیشاهنگ اندیشه نوین هنری ایران جلیل ضیاءپور است.ایشان، در دههی ۲۰، در آن جامعهی بسته با چه شهامتی به تمام سنتهای پوسیده و واپسگرا یورش برد و در مقابل آدمهای آن روزگار که جز مینیاتور و کمال الملک چیزی نمیشناختند ایستاد و مقاومت کرد که باعث شد مسئله نوگرایی و نوطلبی و هنر مدرن جای خود را در جامعه باز کند و اهمیت تلاش ضیاءپور و مبارزهی بسیار همهگیر او بود که امروز نسل جوان نتیجه آن را میبیند. بنابراین نسل جوان باید بداند در چه زمانی و با چه تلاشهایی هنر امروز به دست آمده است؟!
من شاهد آن هستم که برخی از هنرمندان جوان حتی نام ضیاءپور را نشنیدهاند، چه برسد به آن که از فعالیتهای سرسخت و پر تلاش وی مطلع باشند!
به جرأت میتوانم بگویم؛ امروز تلاش و توانی که ضیاءپور داشت را نداریم! یک جریان قوی برای نقد و بررسی جریان هنر نداریم! باید نسل جوان کوشش کند که چنین جریانی راه بیاندازد و رویکردی انتقادی به این روند داشته باشد.
البته این را هم باید بگویم که ضیاءپور در زمان خود نسلی از هنرمندان جوان را تربیت کرد که بعدها بعنوان نسل دوم و سوم فعالان جنبش هنر معاصر ایران شناخته شدند و جایگاه خاص خود را در تداوم نهضت مدرن کشور یافتهاند که باعث فخر تاریخ معاصر هنر ما است.
موضع گیری آرتیستیک جلیل ضیاءپور چهار گروه عمده از هنرمندان یعنی مقلدان شیوههای گذشته، مدرنیستهای بیریشه برگشته از خارج، واپسگرایان تودهگرا و پیگیران روش کهنه اروپایی را نشانه میگرفت. سعی او بر این بود که با تکیه بر ظرفیت فرهنگ بومی، هویت ایرانی را حفظ کند اما با زبان جهانی سخن بگوید و آن را عرضه دارد و در نهایت فرهنگ ایرانی خویش را تعالی بخشد.
ضیاء پور ضمن ابراز تاسف از اینکه جامعه هنری با ازدست دادن هنرمندان به تدریج آنها را به فراموشی میسپارد، افزود:
باید این توضیح را بدهم که بعد از رفتن پدرم، به مدت ۱۳ سال هر سال به همت خانوادهام در سالروز فوت ایشان بزرگداشت و نمایشگاهی از آثارشان برگزار میگردید. متأسفانه در چند سال اخیر به دلیل مشغله زندگی توان برگزاری چنین مراسمی را نداشتهام و از آنجا که جامعه هنری ما نیز متأسفانه فقط در زمان از دست دادن یک هنرمند، شور و هیجان برگزاری مراسم را دارد و به تدریج آن هنرمند به فراموشی سپرده میشود اقدامی برای نمایش آثار و زنده نگه داشتن نام ایشان نکرده است، هرچند که، هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ...
ولی برای چاپ کتابهای تحقیقی ایشان در زمینه مردم شناسی به زودی اقداماتی خواهم کرد که امیدوارم نتیجه داشته باشد و در طی سالهای آتی دانشجویان مرتبط، بتوانند به سادگی کتابها را بیابند.
اهمیت ضیاءپور در تاریخ نقاشی مدرن ایران به آثار هنریاش محدود نمیشود. او پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۸ با همفکرانش به تأسیس انجمن هنری «خروس جنگی» که مجمعی پیشرو در زمینهی طرح عرصههای هنر نو خاصه ادبیات، تئاتر، موسیقی و نقاشی بود و نیز چاپ مجلهای با همین نام اقدام کرد. او آغاز کننده نقد هنری در ایران است و همواره به عنوان سردمدار نوگرایی و اشاعه دهنده هنر مدرن مطرح میباشد.
در واقع، آثار ضیاءپور بخش مهمی از جلوهی خالص مدرنیسم ایرانی به شمار میآیند.
مهشا ضیاءپور، در رابطه با دورترین تصویری که از نقاشی های پدر در ذهن دارد، چنین می گوید:
دورترین تصویری که از نقاشی پدرم به یاد دارم مربوط به اثری به نام «زن بلوچ» است که زنی را با لباس بلوچ و شرایط محیطی خاص خودش به تصویر کشیدهاند.
زن بلوچ- اثر جلیل ضیاءپور
در این مورد که به کدام یک از آثار پدر بیشتر علاقه دارم؛ باید بگویم هر یک از آثار حس خاصی دارد که نمیتوان بین آنها تمایز قائل شد ولی شاید بتوانم به اثر «زینب خاتون» اشاره کنم که بر گرفته از یک شعر فولکلور ایرانی است:
جم جمک برگ خزون
مادرم زینب خاتون
گیس داره قد کمون
از کمون بلندتره
از شبق مشکیتره
حمام سی روزه میخوام
شونه فیروزه میخوام
زینب خاتون- اثر جلیل ضیاءپور
در این اثر، زینب خاتون در حالی که شانهی فیروزهای رنگ به دست دارد مشغول شانه زدن موهای خود است. دستان حنا بسته زینب خاتون که رنگ نارنجی دارد با ملایمت اندکی در اطراف کاشی های زرد رنگ زمینه و سطح یکی دیگر از کاشیها و نیز کف پای زینب خاتون نشسته و تلفیق واژهها با رنگها به گونهای طراحی و تنظیم شده که چشم به صورت هماهنگ در سطح اثر حرکت میکند.
وی علاوه بر پیشرو بودنش در نقاشی، فعالیتهای پژوهشی گستردهای در زمینه مردمشناسی، بررسی و شناخت زبان، فرهنگ عامه، پوشاک و نقوش زینتی مناطق گوناگون ایران داشته که نتایج آنها به عنوان کتاب مرجع و آکادمیک مورد استفاده قرار گرفته است.
شناخت عمیق ضیاءپور در زمینه فرهنگ فولکلور ایران در تمام دورههای کاری او به ویژه در نقاشیهای فیگوراتیو وی منعکس است.
از اینرو میتوان گفت زندگیاش با نقاشی و مردمشناسی آمیخته بود. جدا کردن این دو از یکدیگر، هر یک از آنها را خدشه دار میکرد و به دلیل اعتقادی که به ارزشهای فرهنگی بومی و ایرانی داشت هیچگاه در آثارش قدم از فضا، تم، محیط، نمودها و پدیدههای جامعه خویش بیرون نگذاشت و بر این اساس معتقد بود: "هنرمند کسی است که هویت و شخصیت جامعه خود را بشناسد و آن را معرفی کند و ما فرهنگ خود را نمیشناسیم! میزان فرهنگ هر هنرمند به میزان برخورداری او از جامعه بستگی دارد که البته با متغیرات همراه است و در این تغییرات همه کوشش اندیشمندان، هدفمندان و هنرمندان جامعه دست یافتن به فرهنگی پربار است. ما تا به امروز بهترین سنتها را با خود حمل کردهایم و نمیتوانیم خود را از سنتها خالی بیابیم. هنرمند در زمینه فرهنگی خود از سنتها الهام میگیرد و محتوا سازی میکند."
در حقیقت ضیاءپور یکی از پیشکسوتان مردمشناسی در ایران به شمار میرود و بیش از نیم قرن، پیشینه تحقیق داشته است. از زمینههای پژوهشی مورد علاقه وی میتوان به موضوعات بررسی فرهنگ عامه، زبانشناسی، پوشاک و نقوش زینتی مناطق مختلف ایران اشاره کرد.
امید- اثر جلیل ضیاءپور
ضیاءپور، مردمشناسی بود که روحیهای خلاق، نو جو و جستجوگر داشت و با پشتکار و جسارت به تحقیق میپرداخت. او به منظور تکمیل تحقیقاتش، سالها سواره و پیاده به تمام مناطق ایران از شمال، جنوب، مغرب و مشرق اعم از کویری، کوهستانی، عشایری و نیز مکانهای بسیار دور و غیر قابل دسترس سفر کرد و آنچه وی را مجذوب خود ساخت، رنگ آمیزی محیط، نوع رفتار، گویش، آداب و رسوم و پوشاک مناطق مختلف بود. سفرهای تحقیقی او و نیز دلبستگیاش به ایران و زندگی ایلیاتی در بخشی از افکار و آثار نقاشی او بازتاب یافته است و یکی از بارزترین ویژگیهای آثار او به شمار میرود. تابلوهای "چادرنشینان"، "زن کرد قوچان"، "زن کرد سنندج"، "زینب خاتون"، "دختر لر"، "کل امیر و گل بهار" و بسیاری دیگر از آثار او حاصل چنین بازتابی است و در واقع عملی کردن نظراتی است که از سال ۱۳۲۷ در زمینهتحول نقاشی بر اساس میراث ملی در مجامع هنری ارائه کرده است. بنابراین بدون شک مردمشناسی جای پای قدرتمندی در هنر او دارد.
مهشا ضیاء پور از سفر های تحقیقاتی پدر میگوید:
متاسفانه در آن روزگار که پدر به تحقیق و تفحص در زمینه پوشاک میپرداختند من هنوز متولد نشده بودم و بعد از مدتی طولانی که بزرگتر شده بودم خاطرات آن سفرهای پر ماجرا و هیجان انگیز را از خود ایشان یا برخی از همراهانشان شنیدهام و در نهایت برای نوشتن پایان نامه مقطع فوق لیسانسم از بسیاری از کتابهای ایشان استفاده کردم.
این هنرمند در پایان خصلت های بارز استاد ضیاءپور را چنین شرح داد:
شخصیتی جدی، استوار و متکی به خود. دارای صراحت لهجه و قدرت بیانی اثرگذار. منتقد، تحلیلگر قوی، بسیار قاطع، نو جو، نگاه و دید نافذ و به طور کلی شخصیتی منحصر به فرد.
دنیای درون- اثر جلیل ضیاءپور
ضیاپوردر سال ۱۳۲۰ وارد دانشکده هنرهای زیبا شد، اولین دوره هنرکده (۱۳۲۴ - ۱۳۲۰) سه دانشآموخته در رشته نقاشی معرفی کرد که ضیاءپور با احراز مقام اول و دریافت مدال درجه یک فرهنگی از طرف دانشکده با بورس اهدائی دولت فرانسه رهسپار آن کشور شد و در دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس در رشته هنرهای تجسمی به ادامهٔ تحصیل پرداخت.
او در همین زمان نظریه مشهورش را در مورد هنر تجسمی (نقاشی) به نام "لغو نظریههای مکاتب گذشته و معاصر - از پریمیتیو تا سوررئالیسم" عرضه کرد.
ضیاءپور نظریه و دیدگاه هنری خود را در مهر ماه سال ۱۳۲۷ به صورت رسالهای به نام "لغو نظریههای مکاتب گذشته و معاصر از پریمیتیو تا سوررآلیسم" به مجامع فرهنگی و روزنامهها ارائه میکند و در آن، پس از تاریخچه فشردهای که از مکاتب هنری غرب میدهد تمامی این مکاتب را برای هدف اصلی نقاشی نارسا میشمارد و غالب آنها را قالبی برای عرضه چیزهایی جز نقاشی میداند. با این رساله او به تعریف نقاشی مجرد و انتزاعی بسیار نزدیک شدهاست و به جوهره نقاشی مدرن که پیراستن آن از زاویه ادبی، تاریخی، اجتماعی و امثال آن برای رسیدن به کارکرد مستقل رنگ، خط، نور و کمپوزیسیونهای خلاقه ضروری است نظر دارد.
مکتب خروس جنگی
در سال ۱۳۲۷ پس از اتمام تحصیلات و اولین بازگشت او به ایران، نقاشان آکادمی از جمله جواد حمیدی، حسین کاظمی و... گرد هم میآیند و فعالیت جدی نقاشی معاصر ایران شکل میگیرد. در سال ۱۳۲۸، ضیاءپور با همفکرانش به پایه گذاری انجمن هنری "خروس جنگی" که مجمعی پیشرو در زمینه طرح عرصههای هنر نو خاصه ادبیات، تئاتر، موسیقی و نقاشی بود و نیز چاپ مجلهای با همین نام اقدام کرد..
ضیاءپور در خصوص علت انتخاب نام "خروس جنگی" میگوید: "خروس از نظر ظاهر اندام، موجودی قرص و مهاجم و از نظر رنگآمیزی، جلوهگر؛ از نظر هویت (در ادبیات ما) نمایندهٔ فرشتهٔ بهمن و به عنوان طلایه، وظیفهاش بیداری مردم بوده است و چون هیبت زیبا و رنگین خروس به نقاشی نزدیک و خود نیز مظهر جنگ و مبارزه است، نشانهای مناسب برای اهداف انجمن محسوب میشد. "
او در مورد انگیزههای حرکتی و فعالیتی خروس جنگی چنین میگوید: "هیچ عقبگرایی و واپسگرایی را بیپاسخ نمیگذاشتیم و تا جایی که آگاهیهای ما اجازه میداد، عوامل بازدارندگی و سودجویی را بطور قاطع برکنار میزدیم و افشاگری میکردیم. در واقع خروس جنگی مبارزهای در برابر کهنهپرستی و سنتگرایی به دور از واقعیات زمانه داشت. "
تأثیری که این حرکت در روند هنر نقاشی معاصر ایران بر جای گذاشت، بر کسی پوشیده نیست، چنانکه در سال ۱۳۵۵ نشریه انگلیسی زبان شورای عالی فرهنگ و هنر نوشت: "نقاشی معاصر ایران در سال ۲۹-۱۳۲۸ در عرصهٔ مجادلهٔ هنر کهنه و نو، از طریق نقاشیها و نوشتههای جلیل ضیاءپور وارد مرحلهٔ تازهای شد."
از سال ۱۳۲۷بحث در زمینهٔ نقاشی مدرن اوج گرفت که مرکز این مجادلات فرهنگی و هنری، انجمن و مجلهٔ خروس جنگی بود. ضیاءپور در همین زمان دوازده کنفرانس دربارهٔ نقاشی مدرن و تعدادی مقالهٔ کوبنده و آگاه ساز در برابر نقاشان کلاسیک و مبلغان غربی که همراه هم در برابر نقاشی نو در یک جهت حرکت میکردند، انتشار داد.
زن کرد قوچان- اثر جلیل ضیاءپور
تالیفات ضیاپور
آثار جلیل ضیاپور در زمینه تالیف و پژوهش هم سیاهه مفصلی است که بیشترین آنها در زمینه فرهنگ و هنر عامه و میراث هنری ما است.
برخی از کتابهای تالیفی ضیاپور عبارت از "آشنایی با رنگآمیزی در آثار هنری ایرانیان از کهنترین زمان تا دوره صفویه"، "پنجاه سال هنر تجسمی ایران معاصر از زمان کمالالملک تا کنون"، "پوشاک اشو زرتشت و موبدان"، "پوشاک ایرانیان از چهارده قرن پیش از صدر اسلام تا اواخر دوره قاجاریه"، "پوشاک ایلها، چادرنشینان و روستاییان ایران"، "تاریخ مختصر هنر ایران و جهان"، "تاریخ هنر عمومی شرق، خاورمیانه و اروپا" و "هنر نقاشی و پیکر تراشی در ایران زمین" است. مجموعه تالیفات او به ۲۸ جلد میرسد.
مشاغل و ماموریتها
ضیاپور از سال ۱۳۳۱ از سوی اداره کل هنرهای زیبای کشور دعوت به کار شد و به فعالیتهای فرهنگی-هنری، مشاغل و مأموریتهای متعددی مانند بنیانگذاری هنرستانهای هنرهای تجسمی دخترانه و پسرانه تهران و دانشکدهٰ هنرهای تزئینی، ریاست موزه مردمشناسی و... پرداخت.
او نمایندگی بعضی از فعالیتهای مهم هنری از جمله بینال بینالمللی نقاشی در "ونیز – ایتالیا"، نمایندگی ادارهٔ کل هنرهای زیبای کشور، در جلسات کمیتهٔ ملی هنرهای تجسمی، وابسته به کمیسیون ملی یونسکو در ایران، نمایندهٔ وزارت فرهنگ و هنر در جلسات کمیتهٔ اجرایی نمایشگاه مونترال کانادا را نیز برعهده داشت.
ضیاپور از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۸۷ هم تدریس در رشتههای هنر شامل (نقاشی، تاریخ هنر، جامعهشناسی هنر و طراحی لباس) در دانشگاههای هنر، الزهرا و تربیت مدرس، در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری را ادامه داد و از آن زمان تا روزهای پایانی زندگی به پژوهش، تألیف و تدریس در دانشکدههای هنرهای دراماتیک و هنرهای تزئینی، دانشگاه مجتمع هنر اسلامی، تربیت مدرس و الزهرا پرداخت.