حضور ویدئو آرت هنرمند ایرانی در فستیوال های بین المللی/ آمنه زمانی از مسیر هنری خود می گوید

" در ایران یک هنرمند جوان به سختی می تواند در جایگاه واقعی خود قرار بگیرد " آمنه زمانی هنرمند ویدئو آرتیست جوان ایرانی از مسیر هنری اش تا حضور موفقیت آمیز در چندین فستیوال بین الملی در مراکش، لس آنجلس و فرانسه میگوید. وی متولد سال 1361 در شهر اهواز است و زمان جنگ همراه با خانواده به تهران مهاجرت کرده است. تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد رشته نقاشی از دانشکده آزاد هنر و معماری سال 1393 به پایان رسانده و پس از گذراند سه دوره ی هنری به گفته ی هنرمند "نقاشی، عکس و ویدئو" هر سه مدیوم هایی ضروری برای ادامه مسیر هنری او هستند.

آمنه زمانی در گفتگو با خبرنگار گالری آنلاین دوره های کاری خود را اینچنین شرح داد:

زندگی هنری ام برای من شامل سه دوره است. دوره اول، دوره "آبی" است که از سال 1386 آغاز می شود: آثار این دوره شامل نقاشی هایی می شد که بدون عنصر و فرم بودند؛ فضای بزرگ با آبی خاکستری هایی که گاهی شی ای نامحسوس از آن بیرون می زد. در آن زمان، حسی مبهم نسبت به پیرامونم بر من و تفکر و آثارم غلبه داشت. در این دوران در چند نمایشگاه گروهی نقاشی در تهران و رشت شرکت کردم.

از مجموعه آبی، 1387، گالری لاله، تهران.

سال 1389 آغاز دومین دوره ی زندگی هنری ام بود که آن را دوره "خاکستری" نامیده ام. آثار این دوره شامل کلاژهای عکس-نقاشی می شد و موضوع "مرگ" برایم محوریت پیدا کرد. رویکردم نسبت به مرگ و عکس، من را به اندیشه های "رولان بارت" نزدیک کرد. در این دوره یک نمایشگاه انفرادی با موضوع "خودم و مرگ" داشتم.

از مجموعه خودم و مرگ، 1389، گالری هفت ثمر، تهران

1392 آغاز دوره "سفید" و شروع تجربه گرایی ام در دنیای هنر بود. بیشتر در دنیای عکس ها جستجو کردم و همچنان تحت تاثیر کتاب اتاق روشن رولان بارت بودم. به قول بارت: "سعی دارم بفهمم که چرا بعضی از عکس ها برخلاف عکس های دیگر، در من اثر می کنند، کنجکاوم می کنند، سرخوش و مشغولم می کنند و هزاران عکس هم وجود دارند که مطلقا چیزی به من نمی گویند". جستجو در عکس ها به من فرصتی داد تا فارغ از هر باید و نبایدی، با کم و زیاد کردن عناصر تصویر، از بین بردن همه ی تصویر و گاهی کنار هم قرار دادن آن ها بتوانم به یک قصه ی واحد برسم. همچنان که درگیر بازی با عکس ها بودم با خلاء حرکت و ریتم روبرو شدم. در این میان "صداها" ی پیرامونم و "موسیقی" برایم الهام بخش شکل بخشیدن به تصاویری شد که منجر شد به ساخت ویدئو شد، در نهایت ویدئو ابزاری شد که توانست این خلاء را برای من جبران کند. تجربه ساخت ویدئوآرت بهترین مسیر برای بیانگری هنری ام شد. با این حال، "نقاشی، عکس و ویدئو" هر سه مدیوم هایی ضروری برای ادامه مسیر هنری من هستند.

آمنه زمانی در مورد آغاز آشنایی خود با هنر ویدئو آرت گفت:

آشنایی ام با ویدئوآرت به زمانی بر می گردد که در کلاس های استادم "پویا آریان پور" شرکت می کردم. زمانی که این تجربه را شروع کردم شناخت خیلی کمی نسبت به این مدیا داشتم. شروع تجربه ساخت ویدئوآرت دنیاهای جدیدی به رویم باز کرد و رویکردم را نسبت به هنر تغییر داد.

در این دوران چند نمایشگاه خصوصیِ گروهی در خانه های قدیمی داشتم. در آشپزخانه یکی از این خانه های قدیمیِ در انتظار تخریب، ویدئواینستالیشنی داشتم با عنوان "آشپزخانه" که روی کابینت ها نمایش داده می شد. موضوع ویدئو در رابطه با زندگی زنی است که در دور باطل خاطرات و روزمرگی زندگی زنانه گرفتار است و پر است از حس های متضاد.

ویدئو "آشپزخانه"، 1393، خانه ی قدیمی در انتظار تخریب، تهران

من ویدئوهای خود را در ایران به صورت خصوصی نمایش داده ام و تنها یک بار در یک نمایشگاه دونفره، در یک گالری، ویدئویی که بیشتر به سمت sound art پیش رفت را با عنوان "گوشت"، نمایش داده ام. این نمایشگاه در رابطه با کشتار بی رویه حیوانات بود.

ویدئو گوشت، 1395، گالری شهرکتاب فرشته، تهران

حضور در فستیوال های بین المللی

در یک سال اخیر به سه فستیوال بین المللی در مراکش، لس آنجلس و فرانسه دعوت شده ام. دو تا از ویدئوهایم به اسم "مترسک" در هر سه فستیوال و "سلف پرتره" در یکی از فستیوال ها نمایش داده شده است.

ویدئوی "مترسک" داستانی غیر خطی دارد و تا اندازه ای بین ویدئوآرت و فیلم کوتاه است. برای من، نقش "مترسک" در کنار نقش "زن" قرار گرفته است. داستان کلی از این قرار است که مترسکی از بیابانی بی آب و علف محافظت می کند، او دچار کرختی و رکود شده است، روزی با صدای کلاغ از حالت رکود خارج می شود و می خواهد که شروع به حرکت کند، اما در مسیر خود با موانعی روبرو می شود و ....

ویدئوی کوتاه "سلف پرتره" نیز به گونه ای دارای روایت غیرخطی است. در کل، داستان آن در رابطه با رویکرد من نسبت به چیزهایی است که وجودشان مرا می آزارد.

اولین فستیوالی که شرکت کردم در ماه آوریل (فروردین) 2016، در شهر کازابلانکا در مراکش برگزار شد. این فستیوال را دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه حسن دو کازابلانکا بیست و دو سال است که برگزار می کند. در طول نمایش ویدئوها که به مدت 7 روز بود، هر روز یک ورکشاپ توسط هنرمندان خارجی که دعوت شده بودند برگزار می شد و در افتتاحیه و اختتامیه فستیوال دو پرفورمنس نیز اجرا شد.

دومین فستیوال، بینال ویدئو و عکس "نیو ویت"در لس آنجلس است، که از 22 سپتامبر تا 6 اکتبر 2016 ادامه دارد و هم اکنون در حال برگزاری و نمایش آثار است. این فستیوال از سال 1997 هر دو سال یک بار، توسط دپارتمان هنر دانشگاه یو سی‌ ال‌‌ ای برگزار می‌شود و شرکت کنندگان آن هنرمندان خارجی هستند. امسال از هنرمندانی که اهل خاورمیانه هستند دعوت کردند تا آثار خود را در این فستیوال به نمایش بگذارند.

مترسک، 2016، لس آنجلس

سلف پرتره، 2016، لس آنجلس

و سومین فستیوالی که به آن دعوت شده ام در شهر مارسی در فرانسه برگزار می شود که بخش بین المللی آن در نوامبر(آبان ماه) 2016 شروع می شود و به مدت 5 روز ادامه دارد. این بخش شامل ویدئوآرت، چیدمان و چند پرفورمنس و همین طور ورکشاپ هایی است که توسط هنرمندان اجرا می شود. این فستیوال بیست و نهمین سالی است که برگزار می شود.

عدم حمایت گالری ها از جوانان

من به عنوان یک هنرمند جوان حمایت کافی را از گالری ها در ایران نمی گیرم، در حالی که در تجربه ای که در فستیوال های خارجی داشته ام این حمایت را به وضوح دیدم و تا جایی که من اطلاع دارم، هنرمندان جوان زیادی در فستیوال های خارجی شرکت می کنند، به خصوص در حوزه ی ویدئو و فیلم های کوتاه تجربی که تا اندازه ای می توان گفت به ویدئوآرت نزدیک است. شرکت در فستیوال های بین المللی راه خوبی است برای برای ارائه آثارمان، چرا که در ایران یک هنرمند جوان به سختی می تواند در جایگاه واقعی خود قرار بگیرد. هرچند که تمایل گالری ها در ایران نیز برای نمایش این گونه هنرها وجود دارد و هنر معاصر به گالری های ما راه پیدا کرده است و مخاطب های خود را دارد و اتفاقات و جریانات هنری خوبی در حال شکل گیری است، اما قطعا برای گالری دارها هم موانعی از جمله فروش نرفتن آثار ویدئویی و یا چیدمان وجود دارد که می تواند یکی از دلایل عدم استقبال زیاد گالری ها از نمایش صرفا ویدئو و یا چیدمان شود. با همه ی این اوصاف تمایل دارم که در گالری های ایران نیز بتوانم ویدئوهای خود را اکران کنم.

در پایان این هنرمند ضمن ابراز خوش بینی نسبت به آینده هنر معاصر در ایران در رابطه با جایگاه ویدئو آرت در هنر معاصر ایران اظهار داشت:

ویدئوآرت و یا به طور کلی این برخورد با هنر به عنوان امری مفهمومی در ایران جدید است و مورد استقبال خیلی از هنرمندان، چه جوان و چه پیشکسوت ها، قرار گرفته است. اتفاقات زیادی در گالری ها و حتی تا حدودی در مکان های خصوصی مثل آتلیه های هنرمندان و یا خانه های قدیمی و گاهی در خیابان ها در حال شکل گیری است. از دیدگاه من، هنر معاصر، هنر تجربه گراست و امکانی به وجود آورده تا هنرمند بتواند هر ایده، مدیوم و فضایی را تجربه کند. این گونه تجربه کردن ها باعث شده است رویکرد هنرمندان در ایران نیز تغییر پیدا کند و در نهایت هنر معاصر، وارد بستر زندگی روزمره و حیات جامعه شده است و بنابراین توانسته است تاثیر بیشتری بر مخاطب عام بگذارد، به خصوص ویدئواینستالیشن، چرا که یکی از ویژگی های ویدئو، زنده بودن آن است و وقتی که در فضایی که به لحاظ محتوایی نیز با آن در ارتباط است، نمایش داده می شود، تاثیر آن دوچندان می شود و به گونه ای که گویا مخاطب خود آن لحظه را تجربه می کند.

در انتها من به روند هنر معاصر در ایران خوش بین هستم، زیرا از نظر من هنرمندان جوان در ایران هر دری که به رویشان بسته شود در دیگری را باز می کنند و این نیز از ویژگی های هنر زمانه ماست که بن بستی در آن وجود ندارد و همه چیز رو به جلو است.


logo-samandehi